۱۵۰.وَمِنْ فَوائِدِه: ضَلَّ مَنْ رَكَنَ إلى الأشْرارِ .
ميل نيكان به صحبت اشرار
گمرهى آورد خرد را بار
با خردمند همنشينى به
با بدان هرچه كم نشينى به
۱۵۱.وَمِنْ نَصائِحِه: ضَلَّ مَنْ باعَ الدينَ بِالدُّنْيا .
گمره آن كس كه دين به دنيا داد أبد الدهر در ضلال افتاد
بهر لذات پنج روز جهان
دين به دنيا فروختن نتوان
۱۵۲.ضاقَ صَدْرُ مَنْ ضاقَ يَدُهُ .
دستگاه فراخ و سينه گشاد
چون نباشد كسى كريم و جواد؟
سينه اى كان محل حرمان است
سينه تنگِ تنگدستان است
[باب] الطاء
۱۵۳.طابَ وَقْتُ مَنْ وَثِقَ بِاللّهِ تَعالى .
هر كه او با خداى شد واثق
نعت او گشت «بنده صادق»
اى خوشا وقتِ آنكه در دو سرا
نيست اميد او به غير خدا
۱۵۴.طُوبى لِمَنْ رُزِقَ بِالعافِيَةِ .
رزق با عافيت كسى دارد
كه به حق اختيار بسپارد
اى خوش آن كس كه رو به مولى كرد
رزق با عافيت تمنى كرد
۱۵۵.طالَ عُمُرُ مَنْ قَصُرَ تَعَبُهُ ۱ .
عمر كان در فراغتى گذرد
نعت او را طويل گفت خرد
هر كه را غم قصير گشت و قليل
عمر او آنچه هست، هست طويل
۱۵۶.طُولُ العُمُرِ بِالطّاعَةِ مِنْ خِلَعِ الأنْبِياءِ .
در درازى عمر و طاعت حق
خلعت انبيا بود مطلق
اى كه دارى هواى عمر دراز
مكن از طاعت خدا سر باز