نظم نثر اللئالي - صفحه ۳۱۰

در طريقت سلامت، آنكه شتافت
از سلامت همه غنيمت يافت

دست در دامن سلامت زن
پاى بر تارك ملامت زن

۱۸۳.غَلا قَدْرُ المُتَوَكِّلينَ .

بر خدا كن توكل اى درويش
تا كه هرگز بدت نيايد پيش

از توكل بلند قدر شوى
گر هلالى همه، تو بدْر شوى

۱۸۴.غَمْرَةُ المَوْتِ أهْوَنُ مِنْ مُجالَسَةِ مَنْ لا يَهْوى ۱ قَلْبُك .

هر كه از وى دلت نفور بود
آن نكوتر كه از تو دور بود

اين مثل روشن است در افواه
مرگ خوشتر ز يار نادلخواه

۱۸۵.غابَ حَظُّ مَنْ غابَ نَفْسُهُ .

هر كه او از حضور غايب شد
دانكه از حظّ خويش خايب شد

حظّها در حضور يابد مرد
خويش را بى حضور نتوان كرد

۱۸۶.غُلامٌ عاقِلٌ خَيْرٌ مِن شَيْخٍ جاهِلٍ .

پير اگر چند محترم باشد
چونكه نادان بود دژم باشد

كودك بهره مند از خوانِش
به زپيرى كه نبودش دانش

۱۸۷.غَلا قَدْرُ المُتَّقينَ .

هر كه را هست پايه تقوا
قرب يابد به حضرت مولا

متقى را كه هست چندان قدر
از بلندى تقوى است آن قدر

۱۸۸.غَدَرَك مَنْ دَلَّكَ عَلَى الإساءَةِ .

هر كه بر بد تو را دلالت كرد
غَدْر را سوى تو حوالت كرد

تا توانى به راه غَدْر مرو
غَدْر برخود مكن سخن بشنو

۱۸۹.غَضَبُكَ عَنِ الحَقِّ مُقْبِحَةٌ .

۱.«س»: يَهْواهُ . «كو»: تَهْوى.

صفحه از ۳۲۷