وسوسه - صفحه 150

۰.21694.عنه عليه السلام : إنَّ رجُلاً أتى رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ إنّني نافِقتُ ، فقال : و اللّه ِ، ما نافَقتَ و لو نافَقتَ ما أتَيتَني تُعلِمُني، ما الّذي رابَكَ ؟ أظُنُّ العَدُوَّ الحاضِرَ ۱ أتاكَ فقالَ لَكَ : مَن خَلَقَكَ ؟ فقُلتَ : اللّه ُ خَلَقَني ، فقالَ لَكَ : مَن خَلَقَ اللّه َ؟ قالَ : إي و الّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ لَكانَ كَذا .
فقالَ : إنّ الشَّيطانَ أتاكُم مِن قِبَلِ الأعمالِ فلَم يَقوَ علَيكُم ، فأتاكُم مِن هذا الوَجهِ لِكَي يَستَزِلَّكُم ، فإذا كانَ كذلكَ فلْيَذكُرْ أحَدُكُم اللّه َ وَحدَهُ . ۲

۰.21695.الكافي عن ابن أبي عميرٍ عن محمّد بن مسلم عن الإما جاءَ رجُلٌ إلَى النَّبيِّ صلى الله عليه و آله فقالَ : يا رسولَ اللّه ِ، هَلَكتُ ! فقالَ لَهُ صلى الله عليه و آله : أتاكَ الخَبيثُ فقالَ لَكَ : مَن خَلَقَكَ ؟ فقُلتَ : اللّه ُ ، فقالَ لَكَ : اللّه ُ مَن خَلَقَهُ ؟ فقالَ : إي و الّذي بَعَثَكَ بِالحَقِّ لَكانَ كَذا ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ذاكَ و اللّه ِ مَحضُ الإيمانِ .
قالَ ابنُ أبي عُمَيرٍ : فحَدَّثتُ بذلكَ عَبدَ الرّحمنِ بنَ الحَجّاجِ فقالَ : حَدَّثَني أبي عن أبي عبدِ اللّه ِ عليه السلام أنّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله إنّما عَنى بقولِهِ : «هذا و اللّه ِ مَحضُ الإيمانِ» خَوفَهُ أن يَكونَ قَد هَلَكَ حَيثُ عَرَضَ لَهُ ذلكَ في قَلبِهِ . ۳

۰.21694.امام باقر عليه السلام : مردى خدمت پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد : من دچار نفاق شده ام . حضرت فرمود : به خدا سوگند ، تو منافق نشده اى. اگر منافق بودى نزد من نمى آمدى، تا مرا از آن آگاه كنى. چه چيز تو را به ترديد افكنده است؟ گمان مى كنم آن دشمن حاضر [در همه جا، يعنى شيطان] به سراغت آمده و به تو گفته است: چه كسى تو را آفريده است؟ و تو گفته اى: خدا مرا خلق كرده است و او به تو گفته است: چه كسى خدا را آفريده است؟ مرد عرض كرد: آرى، سوگند به آنكه تو را به حق برانگيخت، همين گونه است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: شيطان از طريق اعمال و كردارهايتان نزد شما آمد و نتوانست بر شما چيره شود. حالا از اين راه [يعنى راه عقايد ]به سراغتان آمده است تا شما را بلغزاند. هرگاه چنين چيزى براى يكى از شما پيش آمد، خدا را به يگانگى ياد كند.

۰.21695.الكافى : امام صادق عليه السلام فرمود : مردى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: اى رسول خدا! هلاك شدم. پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: آن خبيث (شيطان) به سراغ تو آمد و گفت: چه كسى تو را آفريده است؟ و تو گفتى: خدا و او گفت: خدا را چه كسى آفريده است؟ مرد عرض كرد: آرى، سوگند به آنكه تو را به حق برانگيخت، مطلب همين گونه است [كه مى فرماييد]. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: به خدا سوگند كه اين ايمان محض است.
ابن ابى عمير مى گويد: من اين حديث را براى عبد الرحمان بن حجّاج گفتم. او گفت: پدرم از حضرت صادق عليه السلام برايم حديث كرد كه فرمود: مقصود رسول خدا صلى الله عليه و آله از اينكه فرمود: «به خدا سوگند كه اين ايمان محض است» همان ترس او از اين است كه نكند با خطور آن افكار در ذهنش، به هلاكت افتاده باشد.

1.في بعض النسخ : «الخاطر» . (كما في هامش المصدر).

2.الكافي : ۲/۴۲۵/۵.

3.الكافي : ۲/۴۲۵/۳.

صفحه از 156