تاريخ : دوشنبه 1393/4/2
تاریخ ایجاد:
کد خبر:
30493
امام مجتبى(ع)، گل زندگی پیامبر(ص)
آیتاللهالعظمی جعفر سبحانی طی پیامی به کنگره بینالمللی سبطالنبی(ع)، ضمن درود و سلام بر امام حسن مجتبی(ع)، بر نقش ایشان در روشن کردن چهرۀ کریه معاویه به واسطه بیان حقایق و معارف اسلام تأکید کرد.
به گزارشخبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا)، پیام آیتالله سبحانی به کنگره بینالمللی سبط النبی(ع) امروز اول تیرماه در مراسم افتتاحیه این کنگره در محل اجلاس سران کشورهای اسلامی قرائت شد. متن کامل این پیام به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
امام مجتبى(ع)، گل زندگی پیامبر(ص)
در آغاز سخن از پدیدآورندگان این فضای روحانی که به عنوان تجلیل و تکریم از سبط اکبر، یعنی حسن بن علی(ع)، گل زندگی پیامبر(ص) برپا است، صمیمانه تشکر میشود.
شخصیتهای تاریخساز بر دو گونهاند:
۱. گاهی شخصیتهایی تاریخ ساز عصر خود بوده و حرکتی در زندگانی خود پدید میآورند، امّا چون از صداقت و درستی برخوردار نمیباشند، مرگ آنان سبب بسته شدن پروندۀ زندگانی آنها میشود.
۲. انسانهای والایی که دارای عواطف و فضائل انسانی بوده و بالأخص از عالم بالا مؤید بودهاند، حرکتها و امواجی را در زندگی بشریت پدید می آورند که هنوز به سیر خود در این دریای بیکرانه ادامه می دهند، هر چند به این زودی به ساحل نمی رسند. آنان همان پیامبران و اولیای الهی هستند که نمی توان، برای شخصیت آنان، قالب گیری کرد و به صورت محدود، سخن گفت.
زندگانی حسن بن علی(ع) در عصر پیامبر(ص) و پس از وی در عصر خلفای سه گانه، آن گاه، در عصر خلافت ظاهری امیر مؤمنان، سپس در دوران خلافت کوتاه خویش، و پس از صلح با معاویه، هرکدام برای خود پژوهش خاصی میطلبد و تشریح آنها، در گرو نگارش موسوعه است، ما فقط به گوشههایی از زندگی آن حضرت، اشاره می کنیم.
نیمۀ ماه رمضان، آن گاه که دخت گرامی پیامبر(ص)، نخستین فرزند خود را تقدیم پدر بزرگوار کرد، غریو شادی، خانۀ نبوّت را فراگرفت. رسول خدا(ص) شخصاً کام او را برداشت و او را «حسن» نامید و فرمود: هیبت و عظمت من، در فرزندم حسن بن علی تجلّی خواهد یافت. مورخان می گویند: آن حضرت، دارای وقار، هیبت و عظمت خاصی در برابر بینندگان بود.
پیامبر در دوران کودکی او به تکریم او می پرداخت. هر موقع حضرت حسن(ص) کنار سجادۀ پیامبر(ص) می آمد، پیامبر(ص) او را در بغل می گرفت و به نماز می ایستاد و دربارۀ او و بردارش حسین(ع) چنین می گفت: «خدایا من این دو را دوست دارم، تو هم آنها را و هرکه آنها را دوست دارد، دوست بدار».
او کانون فضایل و مناقب بود و دشمن بر هیبت و وقار و عظمت و شجاعت، و دانش و سخاء، و حلم و بردباری او اعتراف داشت. او در جنگ صفّین، شجاعت خود را به نمایش گذاشت، و در مذاکره با خوارج، و گروههای مختلف، مظهر علم نبوی بود و در سخاء و بخشش او همین بس که سه بار همۀ دارایی هایخود را با فقیران تنصیف کرد.
بیشترین سخنان مورخان، تحلیلگران، در قرن اخیر، روی صلح او با معاویه، متمرکز می شود. خوشبختانه، محققان اسلامی، در این قرن، پرده از حقیقت صلح و علل و پیامدهای آن برداشته، و حقّانیت او را در این صلح، به روشنی ثابت کرده اند و در این میان، کتاب صلح الحسن(ع)، تألیف مرحوم آل یاسین، از ارزش بالایی برخوردار است. علامۀ مجاهد سید شرف الدین عاملی، ضمن مقدمه ارزشمندی که بر این کتاب نوشته، چنین آورده است:
«صلح حسن(ع) یا به عبارتی متارکه و آتشبس وی با معاویه را شاید بتوان یکی از دشوارترین مراحل سیر امامت در دنیای اسلام نامید. این انقلابی ترین نرمش تاریخ، و تحمل رنج طاقت فرسای آن، که هیچ کس جز پسر علی(ع)، آن هم توسط درک عالیترین درجات ایمان قادر به انجامش نبوده و نخواهد بود، همواره بحث انگیز و سئوال آفرین بوده است، و متأسفانه غرض ورزان به قلم غرض، و جاهلان به دیدۀ جهل، این شگرد ایمانی را در پردۀ تحریف و ابهام پیچیده اند.
امامان همگی، مظهر تقوی و روش هستند، تقوی در همگی شان مشترک، و روش در تمامی شان متفاوت است. روش علی(ع) در دو مرحلۀ: سکوت و خروش، راهگشای امت می گردد. شیوۀ حسن(ع) در مرحلۀ اولِ روش پدر، و راه حسین(ع) در مرحلۀ دومِ آن شکل می گیرد. علی(ع) بی سکوت، خروش و شهادتی هشدار دهنده و حیاتبخش نمیداشت، فریاد و جانفشانی حسین(ع) نیز بدون صلح برادر، این چنین در تاریخ به ثبت نمی رسید».
در هر حال ریحانه رسول خدا، پس از آن که ناخواسته به صلح تن داد، و به معنی دقیقتر، صلح بر او تحمیل شد، کوفه را به قصد مدینه ترک کرد و در طول اقامت خود در مدینه، به تربیت انسان های مؤمن، و بیان حقایق و معارف اسلام پرداخت و عملاً چهرۀ کریه معاویه و اهداف پلید او را برای امّت، روشن کرد. در پایان، درود بیپایان خود را به روح پاک آن امام همام فرستاده و میگویم:
سلام الله علیه یوم وُلد و یوم استشهد و یوم یُبعث حیّاً
قم ـ جعفر سبحانی
۲۵ رجب ۱۴۳۵ هـ . ق
برابر ۴ خرداد ۱۳۹۳ ش