بغض و نفرت - صفحه 27

۱۵.پيامبر خدا صلى الله عليه و آلهـ به ابو ايّوب ـ :اى ابو ايّوب! آيا تو را از چيزى خبر ندهم كه خداوند به سبب آن ، پاداش بسيار مى دهد و به واسطه آن ، گناهان را پاك مى كند ؟ تلاش براى آشتى دادن مردم ، آن گاه كه ميانشان دشمنى و خصومت بيفتد ؛ زيرا اين كار ، صدقه اى است كه خدا ، جايگاه آن را دوست دارد» .

۱۶.امام صادق عليه السلام :صدقه اى كه خدا آن را دوست مى دارد ، عبارت است از : اصلاح دادن ميان مردم ، آن گاه كه با هم بد شوند و نزديك كردن آنها با يكديگر ، آن گاه از هم دور شوند» .

۱۷.امام صادق عليه السلامـ به مُفضّل ـ :هرگاه ميان دو نفر از شيعيان ما دعوايى [مالى ]ديدى ، آن [وجه] را از اموال من بپرداز [و آنها را آشتى بده] .

۱۸.الكافىـ به نقل از ابو حنيفه سابق الحاج ـ :من و دامادم ، بر سرِ ميراثى با هم مشاجره مى كرديم كه مفضّل به ما برخورد . ساعتى در كنار ما ايستاد و سپس به ما گفت : به خانه من بياييد .
ما رفتيم و او به چهارصد درهم ، ما را با هم به توافق رساند و آن مبلغ را از خودش پرداخت . چون خيال ما دو نفر از هم آسوده شد ، ۱ مفضّل گفت : بدانيد كه اين پول ، از مال من نيست ؛ بلكه امام صادق عليه السلام به من دستور داده كه هر گاه دو نفر از ما شيعيان در چيزى نزاع كردند ، ميان آنها صلح دهم و آن مبلغ را از اموال ايشان بپردازم . پس اين پول ، از اموال امام صادق عليه السلام است .

۱۹.الكافىـ به نقل از مُفضَّل ـ :شنيدم كه امام صادق عليه السلام فرمود : «هيچ گاه دو نفر با حالت قهر از يكديگر جدا نمى شوند ، مگر اين كه يكى از آن دو ، سزاوار بيزارى [خدا و پيامبرش از او] و لعنت باشد ، و چه بسا كه هر دوىِ آنها سزاوار اين باشند» .
مُعتِّب به ايشان گفت : خدا مرا فدايت كند ! ستمكار ، آرى [مستحقّ اين كيفر است] ؛ امّا ستم ديده ، چرا ؟
فرمود : «براى آن كه برادرش را به آشتى با خود ، دعوت نمى كند و سخن او را نشنيده نمى گيرد . از پدرم [ باقر عليه السلام ] شنيدم كه مى فرمايد : هر گاه دو نفر با هم ستيزه كردند و يكى از آن دو ، بر ديگرى چيره آمد ، بايد آن كه در حقّ او ستم شده ، نزد آن ديگرى برود و به او بگويد : اى برادر! من ستمكارم ، تا قهر و جدايى ميان دو رفيقش برطرف شود ؛ زيرا خداوند ـ تبارك و تعالى ـ ، داورى عادل است و حقّ ستم ديده را از ستمكار مى ستانَد » .

1.يا : هر يك از ما دو نفر ، از ديگرى وثيقه گرفت كه ديگر نسبت به يكديگر ، ادّعايى نداشته باشيم .

صفحه از 119