عيون الاخبار في مناقب الاخيار(منتخب) - صفحه 235

سيّد السادات ، ابوالرضا اطهر بن محمّد بن محمّد ، داراى حشمت و دولت و مال و جاه برتر ، كنار گذارنده رسم ها و عادت ها .
پدرش از فاضل ترين و ثروتمندترين سادات بود .
سَماع عالى و تصنيف هاى نيكو در حديث و شعر و درباره اين مسلك سِرّى (النحل السرّى) ۱ دارد .
پس از مرگ پدرش ، وارد نيشابور شد و سپرده ها و اندوخته هاى او را خواست و ستاند و بازگشت . منزلتش هر روز ، افزون مى شد و كارش بالا گرفت ، تا آن جا كه به مرتبه پادشاهى رسيد و در برابر خانِ [ماوراء النهر ]ايستاد و شيطان حكومت ، در سرش تخم گذاشت و جوجه بر آورد .
او در شخصيّت و رفتار ، بزرگى طلب و صريح اللهجه بود . همّتش به تمامى مصروفِ كسب حكومت بود ، تا آن جا كه شنيدم به فرمان وى ، سكّه به نامش زدند . هزاران نفر از ياران و چاكران و پيروان خويش را سازماندهى كرد و منطقه حكومتش را سامان داد ، و خراج گرفت و پخش كرد ، تا آن كه روزگارش سپرى شد و پيمانه عمرش لبريز گرديد و آن كه دشمنش مى داشت ، بر وى

1.مقصود عبدالغافر از اين تعبير ، بر ما روشن نيست . اگر «النحل السّريّ» را تصحيف واژگان ديگرى ندانيم ، اين احتمال وجود دارد كه سيّد ابوالرضا ، سردسته جماعت «فِتيان» يا «عيّاران» در منطقه خود بوده است . اين جماعت ، مردمانى شجاع و هوشيار و غالباً علوى بودند كه رسوم و آداب و تشكيلات خاصّى داشتند و در هنگامه ها ، شورش ها و يا در مقابله با اميران ستم پيشه و در احقاق حقوق مردم محروم ، خود نمايى مى كردند . آغاز پيدايش آنان ، قرن سوم هجرى بود ؛ امّا در تمام دوره حاكميت بنى عبّاس ، در سيستان و خراسان و بغداد ، ظهور داشتند . عمرو بن ليث (م۲۶۴ق) ، از سركردگان (سرهنگان) عياران سيستان بود كه صفات مردانگى و ضعيف نوازى ، او را به مرتبه شاهى رساند . شمار عيّاران در برخى شهرها گاه به هزار تن و بيشتر مى رسيد كه يك يا چند سرهنگ داشتند . اين جوان مردان ، غالباً به «خارجيگرى» يا «راهزنى» متّهم مى شدند (براى اطلاع بيشتر درباره «فتيان» و «اهل فتوّت» ، ر .ك : جستجو در تصوّف ايران ، ص۳۲۶ به بعد ؛ تاريخ عرب ، ص۶۱۶ و ۶۱۹ ؛ تاريخ ادبيات در ايران ، ج۱ ، ص۳۶ ؛ تاريخ سيستان ، ج۲ ، مقدّمه) .

صفحه از 261