ویژه‌نامه قرآن - صفحه 11

هان، اى حوزه‏هاى علميه و دانشگاه‏هاى اهل تحقيق! به پاخيزيد و قرآن كريم را از شرّ جاهلان متنسِّك و عالمان متهتّك ۱ كه از روى علم و عمد، به قرآن و اسلام، تاخته‏[اند] و مى‏تازند، نجات دهيد و اين جانب، از روى جِد ، نه تعارف معمولى ، مى‏گويم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت، تأسف دارم . و شما اى فرزندان برومند اسلام! حوزه‏ها و دانشگاه‏ها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسيار مختلف آن، بيدار كنيد . تدريس قرآن در هر رشته‏اى از آن را مَحطّ نظر ۲ و مقصد اعلاى خود قرار دهيد . مبادا خداى ناخواسته در آخر عمر - كه ضعف پيرى بر شما هجوم كرد - ، از كرده‏ها پشيمان و تأسف بر ايام جوانى بخوريد، همچون نويسنده . ۳
شايان ذكر است كه مشابه آنچه در پايان فرمايش امام خمينى قدس سرّه آمده ، در سخنان ديگر بزرگان (مانند : فيض كاشانى و ملا صدرا) ۴ نيز به گونه‏اى

1.اشاره است به حديثى از امام صادق عليه السلام كه فرمود: «قَطَعَ (/قَصَمَ) ظَهرى اثنانِ: عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ و جاهلٌ مُتَنَسِّكٌ؛ دو گروه، پشت مرا شكستند: عالمان بى تقوا و جاهلانِ پايبند به ظواهر شرع» (عوالى اللآلى: ج ۴ ص ۷۷، معدن الجواهر: ص ۲۶).

2.مورد توجه ؛ منظور نظر .

3.صحيفه امام : ج ۲۰ ص ۹۱ - ۹۳ (پيام امام به حجاج بيت اللَّه الحرام در ۱۶ مرداد ۱۳۶۵) .

4.صدر المتألّهين در مقدّمه تفسير سوره واقعه (ج ۷ ص ۱۰ - ۱۱) مى‏نويسد : «من ، پيش‏ترها ، زياد و مكرّر به مطالعه كتاب‏هاى حكيمان صاحب‏نظر مى‏پرداختم و به آنها بسيار مراجعه داشتم ، تا جايى كه پنداشتم چيزى هستم . وقتى اندكى بصيرت پيدا كردم و به حالم نگريستم ، ديدم هر چند چيزهايى از صفات خدا و تنزيه او از صفات امكانى و حادث و مقدارى از معاد نفوس انسان‏ها به دست آورده‏ام ، ليكن از علوم حقيقى و حقايق عينى - كه با ذوق و وجدان ، قابل درك اند - بيگانه‏ام ؛ علومى از شناخت خدا و صفات و اسما و كتاب‏ها و فرستادگان او و شناخت نفس و احوال آن ، از قبر و باز زنده شدن و حساب و ميزان و صراط و بهشت و جهنّم و چيزهاى ديگر ، كه حقيقتشان جز با تعليم خداوند و كشف نور نبوّت و ولايت ، قابل فهم و شناخت نيست ... . از اين رو بود كه به يقين دريافتم كه اين حقايق ايمانى ، جز با تصفيه دل از هوس ، و پاك كردن آن از عوارض دنيايى ، و كناره گرفتن از همنشينى با مردمان ، بخصوص زيركان ، و تدبّر در آيات خدا و حديث رسول خدا و خاندانش عليهم السلام و سلوك در راه شايستگان در اين عمر كوتاه باقى مانده ، ميسّر نيست ، در حالى كه راه طولانى است. وقتى ناتوانى‏ام را دريافتم و يقين كردم كه چيزى نيستم ، در حالى كه از پرتو نور ، تنها به سايه بسنده كرده بودم ، به خاطر اضطرار فراوان ، از جانم شراره‏اى عظيم برخاست و در دلم شعله‏اى از نور افتاد و عنايت ازلى با رحمت خود ، آن محروميت را جبران نمود و مهر ربّانى با اندكى از تابش نورهاى ملكوت به دلم نظر افكند و از درياى جود ، قطره‏اى از اسرار وجود بر من افاضه كرد . آشكار كننده نهان‏ها و نوربخش ماهيت‏ها ، حظّ كمى از اسرار آيات و شواهد بيّنات را نصيب من نمود . اين گونه من به رموز تنزيل و حقايق تأويل ، آگاه شدم و با گزينش خداوند و پيامبرش ، آغاز به تفسير برخى سوره‏ها و آيه‏ها كردم و در برطرف كردن حجاب‏ها و كشف نقاب‏ها از وجوه آيه‏هاى روشن الهى كوشيدم. الحمد للَّه ، ديدم آيه‏هاى قرآن همانند طبقه‏هاى بهشت ، درهايى باز دارند و در آنها ، چهره‏هايى از حور العين به چشم مى‏آيد كه به اصحاب كشف و يقين ندا مى‏دهند : سلام بر شما ! گوارايتان باد ! وارد آن شويد ، براى هميشه . اين گونه بود كه بسيارى از آيه‏ها و سوره‏هاى بلند و كوتاه را تفسير كردم ...». همچنين فيض كاشانى رحمه اللَّه عليه در رساله الإنصاف مى‏نويسد : «چندى در مطالعه مجادلات متكلّمين خوض نمودم و به آلت جهل در ازالت جهل ، ساعى بودم و چندى در طريق مكالمات متفلسفين به تعلّم و تفهّم پيمودم و يك چند بلندپروازى‏هاى متصوّفه در اقاويل ايشان ديدم و يك چند در رعونت‏هاى من عنديّين گرديدم تا آن كه گاهى در تلخيص سخنان طوايف اربع ، كتب و رسائل مى‏نوشتم و گاهى از براى جمع و توفيق ، بعضى را در بعضى مى‏سرشتم مِنْ غير تصديق بكلّها و لا عزيمة قلب على جلّها بل أحطت بما لديهم فى ذلك على التمرين زبراً ، فلم أجد فى شى‏ء من إشاراتهم شفاء علّتى و لا فى أدواة عباراتهم بلال غلّتى حتّى خفت على نفسى ... . ثمّ أنبت إلى اللَّه و فوّضت أمرى إلى اللَّه فهدانى اللَّه ببركة متابعة الشرع المبين إلى التعمّق فى أسرار القرآن و أحاديث آل سيّد المرسلين - صلوات اللَّه عليهم - [يعنى : بى‏آن كه همه‏اش را تصديق كنم و دلم طالب تمام آنها باشد ، بلكه احاطه پيدا كردم بر تمرين به بخشى از داشته‏هاى آنان ، و در اشارات آنان ، هيچ شفايى براى بيمارى‏ام ، و در سخنان و عباراتشان ، هيچ مايه رفع تشنگى نيافتم ، تا جايى كه بر خودم نگران شدم ... . سپس به خدا انابه كردم و كارم را به خداوند وا گذاردم و خدا مرا به بركت تبعيت از شرع مبين ، هدايت كرد به ژرفكاوى در رموز قرآن و احاديث خاندان سيّد مرسلين - كه صلوات خداوند بر آنان باد - ](ده رساله : ص ۱۸۳ - ۱۸۴ «الإنصاف»).

صفحه از 134