ویژه‌نامه قرآن - صفحه 123

كه فرو فرستاديم)، آن را از نام‏هاى قرآن، محسوب كرده‏اند. 1 بدين ترتيب، فرق ننهادن ميان اسم و صفت، موجب شده است كه گروه نخست، ده‏ها نام براى قرآن برشمارند. 2
گفتنى است كه اسم عَلَم(اسمى كه مسمّاى آن، بدون وجود هرگونه قيدى، همواره معيّن است)، 3 در نحو عربى، به اعتبارات متعدد، تقسيم‏هايى دارد، از جمله:
1. اسم، كنيه و لقب؛
2. مرتجَل و منقول.
لقب، اسمى است كه براى مدح يا ذمّ كسى يا چيزى بر او مى‏گذارند و كُنيه، اسمى است مركّب كه براى پرهيز از ذكر نام شخص، از روى احترام بر او مى‏نهند و همواره با كلمه «اَب»، «اُم»، «ابن» يا «بنت» آغاز مى‏گردد. 4
نحويان، «اسم» را چنين تعريف كرده‏اند: عَلَمى كه نه كنيه و نه لقب است. 5
عَلَمِ «مرتجَل»، عَلَمى است كه جز در عَلَميّتِ فعلى، پيشينه استعمال ندارد و عَلَم «منقول»، آن است كه پيش‏تر، براى مسمّايى ديگر به كار رفته و سپس براى مسمّاى فعلى استعمال و عَلَم شده است.
مسمّاى پيشين در عَلَم منقول، اقسامى دارد؛ از جمله: صفت مانند «حارث»، مصدر مانند «فضل»، اسم جنس مانند «اسد»، جمله مانند «تأبط شرّا». 6

1.التسهيل : ج‏۱ ص‏۵.

2.اين نكته را نيز نبايد فرو گذاشت كه براى برخى پژوهشگران «تعداد اسماى قرآن» به عنوان يك مسئله مطرح نبوده و از اين رو اساساً در پى به دست دادنِ معيار و ملاك براى آن و استقصاى كامل نام‏هاى قرآن نبوده‏اند.

3.شرح ابن‏عقيل : ج‏۱ ص‏۱۱۸.

4.شرح ابن‏عقيل: ج ۱ ص ۱۱۸.

5.شرح ابن‏عقيل : ج ۱ ص ۱۱۹ .

6.شرح ابن‏عقيل : ج ۱ ص ۱۲۵ .

صفحه از 134