آداب عید فطر - صفحه 87

۸۸۲.امام صادق عليه السلام:ميان هر دو تكبير در نماز عيد فطر و عيد قربان ، مى گويى:
«خداوندا! اى اهل بزرگى و قدرت ، اى اهل بخشندگى و قدرت ، اى اهل بخشايش و رحمت ، اى اهل تقوا و آمرزش! در اين روز ، كه آن را براى مسلمانان ، عيد ، و براى محمّد صلى الله عليه و آله مايه ذخيره و افزايش قرار داده اى ، از تو مى خواهم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى ، همچون برترين درودى كه بر بنده اى از بندگانت فرستاده اى ؛ و بر فرشتگان مقرّب و فرستادگانت ، درود فرست و زنان و مردان مؤمن و مسلمان را ، زندگان و درگذشتگانشان را بيامرز!
خداوندا! از تو بهترينِ آنچه را بندگان فرستاده ات خواسته اند، مى خواهم و از بدى هر چه بندگان فرستاده ات از آن به تو پناه برده اند، به درگاهت پناه مى آورم».

۸۸۳.امام صادق عليه السلام:در دعاى نماز عيد فطر و عيد قربان ، بين هر دو تكبير مى گويى:
«خداوند تا ابد ، پروردگار من است و اسلام ، براى هميشه دين من است و محمّد ، هميشه پيامبر من است و قرآن ، همواره كتاب من است و كعبه تا ابد ، قبله من است و على تا ابد ، سرپرست من است و اوصيا تا ابد ، پيشوايان من اند» و يكايكِ آنان را تا آخر ، نام مى برى «و جز خداوند ، يكتايى نيست».

۸۸۴.امام صادق عليه السلام:در نماز عيد فطر و عيد قربان ، دوازده تكبير گفته مى شود: هفت تكبير در ركعت اوّل و پنج تكبير در ركعت دوم. با آغاز كردن نماز ، تكبير مى گويى. سپس «حمد» و سوره «سبّح اسم ربّك الأعلى» را مى خوانى. سپس تكبير گفته ، مى گويى:
«اللّه أكبر ، اهلِ: بزرگى و عظمت و شُكوه و قدرت ، و حكومت و عزّت ، و آمرزش و رحمت.
اللّه أكبر ، آغاز هر چيز و پايان هر چيز و پديدآورنده هر چيز و نهايت هر چيز و داناى هر چيز و انتهاى آن. اللّه أكبر ، تدبيركننده كارها ، برانگيزنده خفتگان گورها ، پذيرنده عمل ها ، آشكاركننده نهان ها ، عيان كننده رازها. سرانجام و بازگشت هر چيز ، به سوى اوست. اللّه أكبر ، فرمان روايى اش بزرگ است ، قدرتش استوار است ، زنده اى كه نمى ميرد. اللّه أكبر ، هميشگىِ بى زوال. پس هر گاه كارى را حتمى كند ، به آن مى گويد: باش ، پس مى شود».
سپس تكبير گفته ، ركوع و دو سجده مى كنى. اينها ، هفت تكبير: اوّل آنها ، آغازگر نماز و آخر آنها ، تكبير ركوع است. و در ركوع خود مى گويى (سه بار) :
«دل و گوش و چشم و موى و پوست من و هر چه زمين از من بر دوش مى كشد (همه اعضايم) ، براى خداوند ـ كه پروردگار جهانيان است ـ خاشع اند. پروردگار بزرگ من ، منزّه است و به تسبيح او مشغولم». اگر دوست داشتى كه بيش از سه بار بگويى ، بيفزاى.
سپس سرت را از ركوع برداشته ، راست مى ايستى و پشت خود را صاف مى گيرى و مى گويى:
«ستايش ، از آنِ خداوند است ، و نيرو ، بزرگى ، قوّت ، ارجمندى ، حكومت ، فرمان روايى ، اقتدار و بزرگى و هر چه در شب و روزْ ساكن است ، از آنِ خداوند ، پروردگار جهان ، است و شريكى ندارد».
سپس به سجده مى روى و در سجود خويش مى گويى:
«چهره پوسيده فانى و خطاكار و گنهكار من ، براى ذات باقى و ابدى و هميشگى و ارجمند و حكيم تو سجود مى كند. نه روى گردان است و نه خسته مى شود ونه خود را بزرگ مى بيند و نه گردنكشى دارد؛ بلكه بينوا ، نيازمند ، هراسان ، و پناهجو ، بنده ، خوار ، ناچيز ، و كوچك است. منزّهى تو. به ستايشت مشغولم ، از تو آمرزش مى خواهم و به درگاهت توبه مى كنم».
سپس تسبيح گفته ، سرت را بلند مى كنى و مى گويى:
«خداوندا! بر محمّد ، على ، فاطمه ، حسن ، حسين و امامان ، درود فرست و مرا بيامرز و بر من ترحّم كن و مرا در دنيا و آخرت از محمّد و خاندان محمّد جدا مكن و مرا با آنان و در جمع آنان و در گروه آنان و از نزديكان آنان قرار بده ، آمين ، اى پروردگار جهانيان!».
سپس سجده دوم را انجام داده ، همان را كه در سجده اوّل گفتى ، مى گويى ، و چون به ركعت دوم ايستادى ، مى گويى:
«به پيشگاه خداوند ، از هر قدرت و نيرويى ، بيزارى مى جويم. هيچ قدرت و نيرويى ، جز به سبب خداوند نيست».
سپس سوره «فاتحه» و سوره «و الشمس و ضُحيـها» را مى خوانى. سپس تكبير مى گويى و چنين مى گويى :
«اللّه أكبر. پروردگارا! همه صداها در برابر تو خاشع اند ، همه چهره ها براى تو خاضع اند ، همه ديده ها در پيشگاه تو حيران اند.
اللّه أكبر . زبان ها از توصيف عظمتت ناتوان اند ، پيشانى ها (اختيارها) همه به دست توست ، تقدير و سامان همه كارها به سوى توست ، و جز تو كسى درباره آنها حكم نمى راند و جز با تو ، چيزى از آنها به كمال نمى رسد.
اللّه أكبر. دانش تو بر همه چيز ، احاطه دارد ، قدرت تو هر چيز را مغلوب مى كند ، فرمانت در هر چيز ، نافذ است ، و همه چيز به تو استوار و پابرجاست.
اللّه أكبر. هر چيزى در پيشگاه عظمتت ، فروتن است و هر چيزى در برابر عزّتت خوار است ، و هر چيزى تسليم قدرت توست ، و هر چيزى خاضع در برابر فرمان روايىِ توست؛ اللّه أكبر».
سپس تكبير مى گويى و در حالى كه به ركوع رفته اى، آنچه را در ركوع اوّلت گفتى ، مى گويى. همچنين در سجده ، آنچه را در ركعت اوّل گفتى ، مى گويى. سپس تشهّد مى گويى ، آن گونه كه در نمازهاى ديگر مى گويى و چون فارغ شدى ، آنچه را براى دين و دنيا دوست داشتى ، دعا مى كنى.

صفحه از 105