نفاق - صفحه 348

الحديث :

۰.20621.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : مَن خالَفَت سَريرَتُهُ عَلانِيَتَهُ فهُو مُنافِقٌ كائنا مَن كانَ . ۱

۰.20622.عنه صلى الله عليه و آله : ما زادَ خُشوعُ الجَسَدِ على ما في القَلبِ فهُو عِندَنا نِفاقٌ . ۲

۰.20623.الإمامُ عليٌّ عليه السلام : اُحَذِّرُكُم أهلَ النِّفاقِ ؛ فإنَّهُمُ الضّالُّونَ المُضِلُّونَ ، و الزّالُّونَ المُزِلُّونَ ، يَتلَوَّنونَ ألوانا ، و يَفتَنُّونَ افتِنانا ، و يَعمِدونَكُم بكُلِّ عِمادٍ ، و يَرصُدونَكُم (يَسُدُّونَكُم) بكُلِّ مِرصادٍ .
قُلوبُهُم دَوِيَّةٌ، و صِفاحُهُم نَقيَّةٌ، يَمشونَ الخَفاءَ، و يَدِبُّونَ الضَّرّاءَ ، وَصفُهُم دَواءٌ ، و قَولُهُم شِفاءٌ ، و فِعلُهُمُ الدّاءُ العَياءُ ، حَسَدَةُ الرَّخاءِ ، و مُؤكِّدو (مُولِّد و) البَلاءِ ، و مُقَنِّطو الرَّجاءِ ، لَهُم بكلِّ طَريقٍ صَريعٌ ، و إلى كُلِّ قَلبٍ شَفيعٌ ، و لكُلِّ شَجوٍ دُموعٌ .
يَتَقارَضُونَ الثَّناءَ ، و يَتَراقَبونَ الجَزاءَ ، إن سَألوا (ساقوا) ألحَفوا ، و إن عَذَلوا كَشَفوا ، و إن حَكَموا أسرَفوا . قد أعَدُّوا لكُلِّ حقٍّ باطِلاً ، و لكُلِّ قائمٍ مائلاً ، و لكلِّ حيٍّ قاتِلاً ، و لكلِّ بابٍ مِفتاحا ، و لكلِّ لَيلٍ مِصباحا ، يَتَوَصَّلونَ إلَى الطَّمَعِ باليَأسِ لِيُقيموا بهِ أسواقَهُم ، و يُنفِقوا بهِ أعلاقَهُم ، يَقولونَ فيُشَبِّهونَ ، و يَصِفونَ فيُمَوِّهونَ ، قد هَوَّنوا الطَّريقَ (الدِّينَ) ، و أضلَعوا المَضيقَ ، فَهُم لُمَةُ الشَّيطانِ ، و حُمَةُ النِّيرانِ : «اُولئكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ ألا إنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الخاسِرونَ»۳ . ۴

حديث :

۰.20621.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : كسى كه باطنش با ظاهرش ناسازگار باشد، همو منافق است، هر كه مى خواهد باشد.

۰.20622.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : چنانچه خشوع بدن بر خشوع دل بچربد اين در نظر ما نفاق است.

۰.20623.امام على عليه السلام فرمود : شما را از منافقان برحذر مى دارم؛ زيرا كه آنان مردمانى گمراه و گمراه كننده اند ، خود لغزيده اند و ديگران را مى لغزانند، به رنگ هاى گوناگون و حالات مختلف در مى آيند، با هر وسيله و از هر طريقى قصد [فريب و گمراهى ]شما مى كنند و در هر كمينگاهى به كمين شما مى نشينند.
دل هايشان بيمار است و ظاهرشان آراسته و تميز، مخفيانه عمل مى كنند و چون خزنده اى زهرناك آهسته مى خزند و بى خبر زهر خود را مى ريزند، شرح و بيانشان دارو و گفتارشان شفاست، اما كردارشان درد بى درمان است. به رفاه و آسايش مردم حسادت مى ورزند و به آتش بلا و گرفتارى [مردمان] دامن مى زنند و نوميد مى كنند، در هر راهى به خاك هلاكت افكنده اى، و براى نفوذ در هر دلى وسيله اى و براى هر غم و اندوهى اشك هايى [دروغين ]دارند، مدح و ستايش به هم قرض مى دهند و از يكديگر انتظار پاداش (ستايش متقابل) دارند، اگر چيزى بخواهند پافشارى مى كنند و اگر سرزنش كنند پرده درى مى نمايند و اگر حكم كنند زياده روى مى ورزند، در مقابلِ هر حقّى باطلى در چنته دارند و در برابر هر راستى كژى و براى هر زنده اى قاتلى و براى هر درى كليدى و براى هر شبى چراغى. چشم نداشتن و بى نيازى را دستاويز طمع قرار مى دهند تا از اين راه بازار خود را داغ كنند و كالاهايشان را رونق بخشند. مى گويند و ايجاد شبهه مى كنند، وصف مى كنند و حقيقت را وارونه جلوه مى دهند، راه [ورود به مسير باطل ]را آسان مى كنند و تنگه [آن را ]كج و دشوار رو مى سازند [تا افراد به راحتى قدم به راه باطل گذارند و در پيچ و خمهاى آن سرگردان شوند و بيرون شدن از آن برايشان ناممكن يا دشوار شود]. اينان دار و دسته شيطانند و زبانه هاى انبوه آتش «آنان حزب شيطانند و بدانيد كه حزب شيطان همان زيان كارانند».

1.بحار الأنوار : ۷۲ / ۲۰۷ / ۸.

2.الكافي : ۲ / ۳۹۶ / ۶.

3.المجادلة : ۱۹ .

4.نهج البلاغة : الخطبة ۱۹۴ .

صفحه از 358