21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

۰.21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

۰.21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.

21213.شرح نهج البلاغة : امام على عليه السلام هنگامى كه در مسير شام از انبار گذشت، زمين داران انبار به ديدار آن حضرت رفتند و در حالى كه با خود تعدادى اسب تاتارى داشتند، در ركاب ايشان شروع به دويدن كردند . حضرت فرمود : اين ستورانى كه با خود داريد براى چيست؟ و مقصودتان از اين كارى كه كرديد چه بود؟
عرض كردند: اين كارى كه كرديم ، رسمى است كه اميران خود را با آن تعظيم و احترام مى كنيم و اين اسب ها را نيز براى شما هديه آورده ايم و براى مسلمانان نيز غذا تهيه كرده ايم و براى چهار پايانتان هم علوفه فراوانى آماده ساخته ايم.
حضرت فرمود: امّا اينكه گفتيد اين رسم شماست كه با آن اميران خود را تعظيم و احترام مى كنيد، [بدانيد كه] به خدا سوگند اين رفتار به اميران شما سودى نمى رساند و شما نيز با اين كار جسم و جان خويش را به رنج مى اندازيد. پس ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
و اما اين ستوران شما، اگر دوست داريد آنها را از شما بپذيرم و به حساب خراجتان بگذارم آنها را از شما مى گيرم.
و اما غذايى كه براى ما تهيّه كرده ايد، ما خوش نداريم كه از اموال شما چيزى بخوريم مگر در قبال پرداخت بهايش.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما آن را قيمت مى گذاريم و سپس بهايش را مى گيريم.
حضرت فرمود: در اين صورت شما قيمت واقعى آن را نمى گوييد، بنا بر اين، ما به همان آذوقه اى كه خود داريم بسنده مى كنيم.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما در ميان عرب ها دوستان و آشنايانى داريم؛ آيا ما را از اينكه به آنان هم هديه دهيم يا آنان را از اينكه از ما هديه بپذيرند منع مى فرمايى؟!
حضرت فرمود : همه عرب ها دوستان شما هستند و هيچ مسلمانى نبايد هديه شما را بپذيرد و چنانچه كسى از شما به زور گرفت به ما اطلاع دهيد.
عرض كردند: اى امير مؤمنان! ما دوست داريم كه شما هديه و بخشش ما را بپذيريد.حضرت فرمود: واى بر شما! ما از شما بى نيازتريم. پس آنان را ترك كرد و به راه خود ادامه داد.