ستايش نامه علامه مجلسي - صفحه 555

آن ، مردم باشند و آبِ خوش و كشاورزى و چهارپاى . ۱
پُر دور نيفتيم. اگر بپذيريم كه همكارى وهمدستىِ شمارى انبوه از ديده وران و باريك بينانْ لازم است تا هزاران هزار سند پارسى و تازىِ برجاى مانده از روزگارِ پُر ماجَرا و بحث انگيزِ عصر صفوى بررسى شود. هر يك سند ، گوشه اى از حقيقت را فارغ از هاى و هوى و هياهو ، روشن خواهد ساخت و جزئى از چيدمان (Puzzle) را تكميل خواهد كرد ، آن گاه همين ستايش نامه به ظاهر كوچك ، پايگاهى ارجمند در ذهنِ ما احراز خواهد نمود؛ و ارجمندتر خواهد شد ، آن گاه كه فراياد آوريم كه نويسنده آن ، عالمى ديده ور از سرزمين بحرين است كه هم شمّه اى از نقد حال خويش به دست داده و هم به عنوان يك شاهدِ هم روزگار ، از شيخ الاسلام زمان ، محمّدباقر مجلسى براى ما سخن گفته است .
علاّمه مجلسى ، مردى است كه شخصيّت او ، بويژه در يكى دو سده اخير ، در هاله اى از ابهام ها و سخنان ناسازگار ، پيچيده شده است . گروهى از فرنگيان و همچنين برخى لقمه، جويانِ خوان ايشان و گروهى از نويسندگان و گويندگان مسامحه كار يا قاصر ، مجلسى را به عنوانِ نماد و نمودِ دين ورزىِ قشرى و خشونتِ مذهبى و خرافه گسترى شناسانده اند و از او با صفاتى چون «مهيب»، «هول انگيز» و «متعصّب» ياد كرده اند!
اگرچه خوشبختانه دروغناكى و وارونگىِ اين سخنان ، توسّط

1.جغرافياى حافظ ابرو، شهاب الدين عبد اللّه خوافى (مشهور به حافظ ابرو)، تحقيق: صادق سجّادى، انتشارات بنيان، ج ۱، ص ۲۴۰.

صفحه از 581