ستايش نامه علامه مجلسي - صفحه 558

آية اللّه روضاتى ، در آغازِ نسخه برگردان ، تصوير دست خطّى (از علاّمه مجلسى) را قرار داده اند كه پيش نويس دو نامه را در بر دارد . هر دوى اين نامه ها ، در پاسخ به درخواست شاه سلطان حسين صفوى و به تخمينِ ايشان در ميانه سال هاى 1105 تا 1110ق ، نوشته شده اند .
چون متن هر دو نامه ، مشتمل بر آگاهى هاى سودمند و ياد كرد برخى از عالمان آن روزگار و همچنين نماينده كاركرد سياسى علماى دين در عصر صفوى و پايگاهِ علاّمه مجلسى در آن عصر و نوع نگاه او به پيرامون و پيرامونيانش است و افزون بر اين ، نمودار نوع منشآت سياسى ـ دينىِ اين عالم محدّث و محقّق عالى قدر است ، درج هر دو نامه در اين انجامه ، سودمند به نظر رسيد . ضمناً با درج اين نامه ها ، يكى از فوايدِ مهمّ نسخه برگردانِستايش نامه كه در شمارگانى اندك به چاپ رسيده نيز فراگير مى گردد . ۱
ما در اين جا متن هر دو نامه را بى كم و كاست ـ ولى به رسمِ خطِّ امروزى و با كاربرى سجاوندىِ معمول ـ باز مى نويسيم . تنها

1.يكى از فوايد اين دو نامه (كه شايد بسيار فرعى باشد؛ ولى در نظر بنده، به سائقه علائق لغوى ام، جلوه نموده است) كاربرد لفظ «طالبِعلمى» به معناى امروزى «طلبگى» است. پيشينگان، دانشجوى علوم دينى را «طالبِ علم» مى گفتند و به صورت «طالبِ علمان» جمع مى بستند. متأخران، با قدرى مسامحه، از لفظ «طلبه» (كه در اصلْ صيغه جمع است و مفرد آن، «طالب» است) استفاده مى كنند و به همين قياس، تحصيلِ حوزوى را «طلبگى» مى گويند. شنيده ام كه مردم آذربايجان، «طلاّب» را هم (كه جمعِ ديگر «طالب» است)، به معناى مفرد به كار مى برند. بارى، استعمال لفظ صحيح و فصيح «طالبعلمى»، توسّطِ علاّمه مجلسى و متّصل نوشتنِ آن (كه نمودِ تلقّى صرفى «واحد» اين اصطلاح است)، در خورِ نگرش مى نمايد.

صفحه از 581