خوارج - صفحه 8

۴۸۲۲.عنه عليه السلامـ للخوارِجِ و قد خَرَجَ إلى مُعَسْكَرِهِم و هُم مُقيمونَ على إنْكارِ الحُكومَةِ ـ: أ لَمْ تَقولوا عِندَ رَفْعِهِمُ المَصاحِفَ حِيلَةً و غِيلَةً و مَكْرا و خَديعَةً : إخْوانُنا و أهْلُ دَعْوَتِنا ، اسْتَقالونا و اسْتَراحوا إلى كِتابِ اللّهِ سُبحانَهُ ، فالرَّأيُ القَبولُ مِنهُم ، و التّنْفيسُ عَنهُم ! فقُلتُ لَكُم : هذا أمْرٌ ظاهِرُهُ إيمانٌ ، و باطِنُهُ عُدْوانٌ ، أوَّلُهُ رَحمَةٌ ، و آخِرُهُ نَدامَةٌ ؟! ۱

۴۸۲۳.عنه عليه السلامـ لَمّا حَكّمَ الحَكَمَينِ قالتْ لَهُ الخوارِجُ : حَكّمْتَ رَجُلَينِ ؟ ـ: ما حَكّمْتُ مَخْلوقا ، إنَّما حَكّمْتُ القُرآنَ . ۲

۴۸۲۴.عنه عليه السلام :فأجْمَـعَ رَأيُ مَلَئكُم علـى أنِ اخْتاروا رَجُلَينِ ، فأخَذْنـا علَيهِما أنْ يُجَعْجِعا عِندَ القُرآن و لا يُجـاوِزاهُ ، و تَكونَ ألسِنَتُهُما مَعهُ و قُلوبُهُما تَبَعَهُ ، فَتاها عَنـهُ ، و تَرَكـا الحقَّ و هُما يُبْصِرانِهِ . ۳

۴۸۲۲.امام على عليه السلامـ [آن گاه كه] به اردوگاه خوارج، كه بر نپذيرفتن حكميت پافشارى مى كردند ، رفت ـفرمود : آيا هنگامى كه قرآنها را، از روى حيله و فريب و مكر و خدعه، بر سر نيزه ها كردند نگفتيد : آنها برادران ما و همدينان مايند . از ما خاتمه جنگ را مى خواهند و به كتاب خداوند سبحان روى آورده اند . رأى درست آن است كه خواست آنها را بپذيريم و اندوهشان را بر طرف سازيم؟ آن زمان من به شما گفتم : اين كار آنها ظاهرش ايمان است و باطنش دشمنى ، آغازش دلسوزى است و فرجامش پشيمانى .

۴۸۲۳.امام على عليه السلامـ زمانى كه حكمين را پذيرفت و خوارج گفتند : دو انسان را حَكَم قرار دادى ؟ ـفرمود : من هيچ مخلوقى را حكم قرار ندادم، بلكه قرآن را داور كردم .

۴۸۲۴.امام على عليه السلام :آن گاه رأى بزرگان شما بر اين شد كه دو مرد را انتخاب كردند و ما از آنان پيمان گرفتيم كه در محدوده قرآن عمل كنند و از آن فراتر نروند و زبانشان با قرآن باشد و دلهايشان پيرو آن ؛ اما هر دو از قرآن دست كشيدند و حقّ را فرو گذاشتند، در حالى كه آن را مى ديدند.

1.. نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۲ .

2.كنز العمّال : ۳۱۵۷۸ .

3.نهج البلاغة : الخطبة ۱۷۷ .

صفحه از 18