مى آيد ، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه اى از كمال كه به آن رسيده اند . بارها و بارها از نزديك ترين خويشانِ سببى و نسبى خود ۱ شنيده ام كه مى گفت :
«در يكى از روزهاى ماه رمضان ، مشغول خواندن زيارت امين اللّه در مرقد امير مؤمنان در نجف بودم . چون به اين عبارتِ زيارت رسيدم كه : «مائده هاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مى طلبند ، آماده است و سرچشمه هاى سيرابى براى تشنگان ، پُر آب است» ، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و انديشه مى كردم ، ناگهان سفره اى برايم آشكار شد كه طعام ها و نوشيدنى هاى گوناگون بر آن چيده شده بود ، آن چنان كه تا آن زمان ، تصوّرش را هم نكرده بودم . من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به يك مسئله فقهى نيز مى انديشيدم . حالتى شگفت و دهشت زا بود! در واقع ، حقيقت غذا[ى روح] ، همين است كه روزه را باطل نمى كند ...» .
شراب طهور در زندگى دنيا ، محبّت خداست و بهترين وقتى كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است ، همين ضيافتى است كه ساقى اش ، همان ميزبانش است .
هرگز مپندار كه تعبيرات اين بنده ، خيالات و اوهام شاعران يا شطحيّات صوفيان افراطى است . هرگز مباد كه از زبان قرآن و حديث ، فراتر روم يا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله گفته و به آن فرمان داده اند ، پيش تر روم؛ بلكه مقصود ، سخنِ همان
1.به نظر مى رسد كه مقصود وى ، پدر بزرگوارش شيخ محمّدحسين اصفهانى (كُمپانى) باشد .