كشتن - صفحه 290

۰.16463.عنه صلى الله عليه و آله : يَجيءُ الرجلُ آخِذا بِيَدِ الرَّجُلِ فيَقولُ : يا رَبِّ هذا قَتَلَني ، فيقولُ اللّه ُ لَهُ : لِمَ قَتَلتَهُ ؟ فيقولُ : قَتَلتُهُ لِتَكونَ العِزّةُ لكَ ، فيقولُ : فإنّها لي . و يَجيءُ الرجُلُ آخِذا بيدِ الرجُلِ فيقولُ : أي رَبِّ إنَّ هذا قَتَلَني ، فيقولُ اللّه ُ: لِمَ قَتَلتَهُ ؟ فيقولُ : لِتَكونَ العِزّةُ لفلانٍ ، فيقولُ : فإنّها لَيسَت لفلانٍ ، فَيَبُوءُ بِإثمِهِ . ۱

۰.16464.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام : قالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : لا يَغُرَّنَّكُم رَحبُ الذِّراعَينِ بالدَّمِ ، فإنَّ لَهُ عِندَ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ قاتِلاً لا يَموتُ . قالوا : يا رسولَ اللّه ِ ، و ما قاتِلٌ لا يَموتُ ؟ فقالَ : النارُ . ۲

۰.16465.الإمامُ الباقرُ عليه السلام : ما مِن نَفسٍ تُقتَلُ بَرَّةً و لا فاجِرَةً إلاّ و هِي تُحشَرُ يَومَ القِيامَةِ مُتَعلِّقَةً بقاتِلِهِ بيَدهِ اليُمنى و رَأسُهُ بيَدِهِ اليُسرى و أوداجُهُ تَشخَبُ دَما ، يقولُ : يا رَبِّ سَلْ هذا فِيمَ قَتَلَني ، فإن قالَ قَتَلَهُ في طاعَةِ اللّه ِ اُثيبَ القاتِلُ الجَنّةَ و اُذهِبَ بِالمَقتولِ إلَى النارِ ، و إن قالَ في طاعَةِ فلانٍ ، قيلَ لَهُ : اُقتُلْهُ كما قَتَلَكَ ، ثُمّ يَفعَلُ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ فيهِما بعدَ مَشيئَةٍ . ۳

۰.16463.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : [روز قيامت] مردى در حالى كه دست مردى را گرفته است، مى آيد و مى گويد: اى پروردگار من! اين مرا كشت. خداوند به او مى فرمايد: چرا او را كشتى؟ جواب مى دهد: او را كشتم، تا عزّت و اقتدار از آنِ تو باشد. خداوند مى فرمايد: آن از آنِ من است. مرد ديگرى در حالى كه دست مردى را گرفته است مى آيد و مى گويد: پروردگار من! اين مرا كشت. خداوند مى فرمايد: چرا او را كشتى؟ جواب مى دهد: براى آن كه فلانى به عزّت و اقتدار برسد. خداوند مى فرمايد: عزّت و اقتدار از آنِ او نيست. پس به انتقام خون او كشته مى شود.

۰.16464.امام زين العابدين عليه السلام : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: كسى كه در ريختن خون گستاخ و بى پرواست، شما را نفريبد؛ زيرا براى او نزد خداوند قاتلى است كه مرگ ندارد. عرض كردند: اى رسول خدا! آن چه قاتلى است كه نمى ميرد؟ فرمود: آتش.

۰.16465.امام باقر عليه السلام : هيچ نفْسى نيست كه بى گناه يا با گناه كشته شود، مگر اين كه روز قيامت محشور مى شود، در حالى كه با دست راست خود به قاتلش آويزان شده و سر بريده خود را به دست چپ دارد و از شاهرگهايش خون بيرون مى جهد و عرض مى كند: اى پروردگار من! از اين بپرس كه چرا مرا كشت؟ اگر كُشنده بگويد: در راه طاعت خدا او را كشتم، به قاتل بهشت پاداش داده مى شود و مقتول به آتش برده مى شود. و اگر بگويد: در راه اطاعت از فلان كس او را كشتم، به مقتول گفته شود: همان گونه كه او تو را كُشت ، تو او را بكش. سپس خداوند عزّ و جلّ با آن دو هر كارى كه بخواهد مى كند.

1.كنز العمّال : ۳۹۹۰۹.

2.الكافي : ۷/۲۷۲/۴.

3.الكافي : ۷/۲۷۲/۳.

صفحه از 300