گناه - صفحه 11

۶۷۸۲.عنه صلى الله عليه و آله :لِكُلِّ ذَنبٍ تَوبَةٌ إلاّ سُوءَ الخُلُقِ ، فإنّ صاحِبَهُ كُلَّما خَرَجَ من ذَنبٍ دَخَلَ في ذَنبٍ . ۱

۶۷۸۳.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إنّ مِن عَزائمِ اللّهِ في الذِّكرِ الحكيمِ ......... أنّهُ لا يَنفَعُ عَبداً ـ و إن أجهَدَ نفسَهُ و أخلَصَ فِعلَهُ ـ أن يَخرُجَ مِنَ الدنيا لاقياً رَبَّهُ بِخَصلةٍ مِن هذهِ الخِصالِ لَم يَتُبْ مِنها : أن يُشرِكَ بِاللّهِ فيما افتَرَضَ علَيهِ مِن عبادَتِهِ ، أو يَشفِيَ غَيظَهُ بهَلاكِ نَفْسٍ ، أو يَعُرَّ بأمرٍ فَعَلَهُ غيرُهُ ، أو يَستَنجِحَ حاجةً إلى الناسِ بإظهارِ بِدعَةٍ في دِينِهِ ، أو يَلقَى الناسَ بَوَجهَينِ ، أو يَمشِيَ فيهِم بِلِسانَينِ . ۲

۶۷۸۴.عنه عليه السلام :الذُّنوبُ ثلاثةٌ : فَذَنبٌ مَغفورٌ ، و ذنبٌ غَيرُ مَغفورٍ ، و ذنبٌ نَرجُو لِصاحِبِهِ و نَخافُ عَليهِ ......... أمّا الذَّنبُ المَغفورُ فعَبدٌ عاقَبَهُ اللّهُ تعالى عَلى ذَنبِهِ في الدنيا فَاللّهُ أحكَمُ و أكرَمُ أن يُعاقِبَ عَبدَهُ مَرَّتَينِ ، و أمّا الذنبُ الذي لا يُغفَرُ فَظُلمُ العِبادِ بعضِهِم لبعضٍ ......... و أمّا الذنبُ الثالثُ فَذَنبٌ سَتَرَهُ اللّهُ على عبدِهِ و رَزَقَهُ التوبةَ فَأصبَحَ خاشِعاً مِن ذَنبِهِ راجِياً لِرَبِّهِ فَنَحنُ لَهُ كَما هُوَ لِنفسِهِ . ۳

۶۷۸۲.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :هر گناهى توبه دارد مگر بد اخلاقى ؛ زيرا آدم بد اخلاق از هر گناهى كه درآيد (توبه كند) به گناهى ديگر مى افتد .

۶۷۸۳.امام على عليه السلام :از جمله حُكمهاى قطعى خدا در قرآن حكيم . . . اين است كه بنده چنانچه با يكى از اين اعمالْ خدايش را ملاقات كند و از آنها توبه نكرده باشد ـ هر چند [در انجام اعمال نيك] خود را به زحمت انداخته و عملش را خالص كرده باشد ـ سودى نمى برد : در عبادت خدا كه بر او واجب كرده است شرك ورزيده باشد ، يا آتش خشم خويش را با كشتن كسى فرو نشانده باشد ، يا كسى را به كارى ننگين متّهم ساخته باشد كه ديگرى آن را انجام داده است، يا براى رسيدن به خواسته خود از مردم، بدعتى در دين پديد آورده باشد ، يا با مردم دو رو باشد و يا دو زبان باشد .

۶۷۸۴.امام على عليه السلام :گناهان سه دسته اند : گناهى كه آمرزيده مى شود ، گناهى كه آمرزيده نمى شود و گناهى كه براى مرتكب آن، ميان بيم و اميديم . . . اما آن گناهى كه آمرزيده مى شود [گناه آن ]بنده اى است كه خداوند او را در دنيا به كيفر گناهش رسانده است ؛ زيرا خداوند كاردان تر و بزرگوارتر از آن است كه بنده اش را دوبار كيفر دهد، و اما گناهى كه آمرزيده نمى شود ، ستم كردن بندگان به يكديگر است . . . و اما گناه سوم، گناهى است كه خداوند آن را از بندگانش پوشيده داشته و توبه از آن را نصيب گنهكار كرده است و از اين رو از گناه خويش بيمناك و به پروردگارش اميدوار گشته است . ما نسبت به اين شخص همان حالى را داريم كه او نسبت به خود دارد .

1.بحار الأنوار : ۷۷/۴۸/۳ .

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۵۳ .

3.بحار الأنوار: ۶/۲۹/۳۵.

صفحه از 44