4 / 2
ياد كردن خالص و ياد كردن صارف
۱۹۲.مصباح الشريعةـ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ: ياد كردن از خدا ، دو گونه است : يكى ياد كردن خالص كه با دل ، سازگار و همراه است ؛ و ديگرى ياد كردن صارف ۱ كه يادِ جز او را از دل مى زُدايد ، چنان كه پيامبر خدا فرمود : «من ، ثناى تو را شمارش نمى توانم كرد . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى» .
بنا بر اين [حتّى] پيامبر خدا ، براى ياد كردن از خداوند ، حدّى تعيين نكرد ؛ چون به راستى مى دانست كه پيش از آن كه او به ياد خدا باشد ، خداوند عز و جل به ياد او بوده و هست . پس ديگران به طريق اولى نمى توانند [براى ياد كردن از خدا ، حدّى تعيين كنند] . پس هر كه مى خواهد خداى متعال را ياد كند ، بايد بداند كه اگر خداوندْ توفيق ياد كردن از خود را به بنده ندهد ، بنده ، قادر به ياد كردن از او نيست .
4 / 3
هفت گونه ياد كردن
۱۹۳.الخصالـ به نقل از عبد اللّه بن حامد ، از يكى از اهل بيت عليهم السلام ـ:ياد [خدا] ميان هفت عضو ، تقسيم شده است : زبان ، روان ، نفْس (/ تن) ، خِرد ، شناخت ، درون ، و دل . و هر يك از اينها را درستى بايد .
درستى زبان ، به اقرار راستين است . درستى روان ، به آمرزش خواهى راستين است . درستى نفْس ، ۲ به پوزش خواهى راستين است . درستى خِرد ، به پند آموختن راستين است . درستى شناخت ، به افتخار راستين است . درستى درون ، به شاد بودن به جهان نهان هاست ، و درستى دل ، به يقين راستين و شناخت [خداى] جبّار است .
پس ، ياد كردن به زبان ، ستايش و تمجيد [خدا] است و ياد كردن به نفْس (/ تن) ، كوشش و رنج بردن است و ياد كردن به روان ، بيم و اميد است و ياد كردن به دل ، راستى و يك دلى است و ياد كردن به خِرد ، بزرگداشت و شرم [از خدا] است و ياد كردن به شناخت ، گردن نهادن و خرسندى است و ياد كردن به درون ، ديدار [و ]ملاقات اوست .