167
نهج الذكر (ع-ف) ج1

۲۶۵.المصنّف ، عبد الرزّاقـ به نقل از ابو قِلابه ـ: نزد پيامبر صلى الله عليه و آله از مردى سخن به ميان آمد و گفته شد : او مردى نيك است . [سپس] گفته شد : اى پيامبر خدا ! يك بار ، او با ما ره سپار حج شد و هر گاه در جايى فرود مى آمديم ، او پيوسته نماز مى خواند تا كوچ مى كرديم . در راه نيز پيوسته قرآن مى خواند و ذكر مى گفت تا باز در منزلى فرود مى آمديم .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس ، چه كسى شترش را علف مى داد و براى خود او غذا تهيّه مى كرد ؟» .
گفتند : همه ما .
فرمود : «همه شما از او نيك تريد» .

۲۶۶.مصباح الشريعهـ در حديثى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ: كسى كه حقيقتا به ياد خداوند باشد ، فرمان بُردار خداست و كسى كه از خدا غافل باشد ، نافرمان است . فرمان بُردارى ، نشانه ره يافتگى است و نافرمانى ، نشانه گم راهى ، و ريشه اين هر دو ، ياد [خدا] و غفلت [از او] است .
پس ، دلت را قبله زبانت قرار ده و آن را جز با اشارت دل و موافقت خِرد و رضايت ايمان ، مَجُنبان ؛ چرا كه خداوند ، به نهان و آشكار تو داناست و به آنچه در سينه هاست ، آگاه است ، چه رسد به آنچه در غير سينه هاست [و از اعمال ظاهر است] .
و همانند كسى باش كه در حال جان كندن است ، يا همانند كسى كه در صحنه بزرگ [قيامت براى حسابرسى ]ايستاده است ، و خويشتن را از وظيفه اى كه پروردگارت بر عهده تو نهاده است (يعنى امر و نهى و وعده و تهديدش) ، غافل مدار و دلت را با آبِ اندوه بشوى و آن را به غير تكليفى كه بر تو نهاده است ، مشغول مدار .
به ياد خدا باش ، از آن روى كه او به ياد توست . او تو را ياد مى كند ، با آن كه بى نياز از توست . پس ، ياد كردن او از تو ، ارزشمندتر و خواستنى تر و كامل تر و پيش تر از ياد كردن تو از اوست .
آگاهى تو از اين كه او به ياد توست ، موجب فروتنى و شرمدارى و شكسته نفسى تو مى شود ، و از اين [آگاهى] ، مشاهده كَرَم او و لطف ازلى اش زاده مى شود و [در اين صورت ،] براى او خالص مى شوى و طاعاتت ، هر چند بسيار باشند ، در برابر نعمت ها و الطاف او به نظرت خُرد مى آيند .
و اين كه به يادِ او بودَنَت را در نظر آورى ، موجب ريا و خودپسندى و گستاخى و درشتى با خلق او و بسيار ديدن طاعت و فراموش كردن لطف و كَرَم او مى شود و اينها ، جز بر دور شدن از خداوند نمى افزايد و با گذشت ايّام ، جز تنهايى [و جدا شدن مردم از او را] به بار نمى آورد .
ياد خدا ، دو گونه است : يكى ياد خالص كه با دل ، سازگار است ؛ و ياد صارِف كه ياد جز او را از دل مى زدايد ، چنان كه پيامبر خدا فرمود : «من ، ثناى تو را شمارش نمى توانم كرد . تو چنانى كه خود در ثناى خويش گفته اى» .
پس ، پيامبر خدا براى ياد خدا ، اندازه اى قرار نداد ؛ چون به راستى مى دانست كه پيش از آن كه او به ياد خدا باشد ، خداوند عز و جل به ياد اوست . پس ، ديگران ، حتماً نمى توانند [براى ياد خدا اندازه اى تعيين كنند] .
بنا بر اين ، هر كه مى خواهد خداى متعال را ياد كند ، بايد بداند كه اگر خداوند ، توفيق ياد كردن از خود را به بنده ندهد ، بنده ، قادر به ياد كردن از او نيست .


نهج الذكر (ع-ف) ج1
166

۲۶۵.المصنّف لعبد الرزّاق عن أبي قِلابة :ذُكِرَ عِندَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله رَجُلٌ ، فَقالَ لَهُ ۱ : «فيهِ خيرٌ» ، قيلَ : يا رَسولَ اللّهِ ، خَرَجَ مَعَنا حاجّا ، فَإِذا نَزَلنا لَم يَزَل يُصَلّي حَتّى نَرتَحِلَ ، وإذَا ارتَحَلنا لَم يَزَل يَقرَأُ ويَذكُرُ حَتّى نَنزِلَ .
قالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : فَمَن كانَ يَكفيهِ عَلَفَ ناقِتِهِ وصُنعَ طَعامِهِ؟
قالوا : كُلُّنا!
قالَ صلى الله عليه و آله : كُلُّكُم خَيرٌ مِنهُ . ۲

۲۶۶.مصباح الشريعةـ فيما نَسَبَهُ إلَى الإِمامِ الصّادِقِ عليه السلام ـ: مَن كانَ ذاكِرا للّهِِ عَلَى الحَقيقَةِ فَهُوَ مُطيعٌ ، ومَن كانَ غافِلاً عَنهُ فَهُوَ عاصٍ . وَالطّاعَةُ عَلامَةُ الهِدايَةِ ، وَالمَعصِيَةُ عَلامَةُ الضَّلالَةِ ، وأصلُهُما مِنَ الذِّكرِ وَالغَفلَةِ .
فَاجعَل قَلبَكَ قِبلَةً لِلِسانِكَ ، لا تُحَرِّكهُ إلّا بِإِشارَةِ القَلبِ ، ومُوافَقَةِ العَقلِ ، ورِضَى الإيمانِ ؛ فَإِنَّ اللّهَ عالِمٌ بِسِرِّكَ وجَهرِكَ ، وهُوَ عالِمٌ بِما فِي الصُّدورِ فَضلاً عَن غَيرِهِ .
وكُن كَالنّازِعِ روحَهُ أو كَالواقِفِ فِي العَرضِ الأَكبَرِ ، غَيرَ شاغِلٍ نَفسَكَ عَمّا عَناك مِمّا كَلَّفَكَ بِهِ رَبُّكَ ؛ في أمرِهِ ونَهيِهِ ووَعدِهِ ووَعيدِهِ . وَاغسِل قَلبَكَ بِماءِ الحُزنِ ، ولا تَشغَلها بِدونِ ما كَلَّفَكَ .
وَاجعَل ذِكرَ اللّهِ مِن أجلِ ذِكرِهِ لَكَ ؛ فَإِنَّهُ ذَكَرَك وهُوَ غَنِيٌّ عَنكَ، فَذِكرُهُ لَكَ أجَلُّ وأشهى وأتَمُّ مِن ذِكرِكَ لَهُ وأسبَقُ .
ومَعرِفَتُكَ بِذِكرِهِ لَكَ يورِثُكَ الخُضوعَ، وَالاِستِحياءَ، وَالاِنكِسارَ ، ويَتَوَلَّدُ مِن ذلِكَ رُؤَيَةُ كَرَمِهِ وفَضلِهِ السّابِقِ ، وتَخلُصُ لِوَجهِهِ ، وتَصغُرُ عِندَ ذلِكَ طاعاتُكَ وإن كَثُرَت في جَنبِ مِنَنِهِ .
ورُؤيَتُكَ ذِكرَكَ لَهُ تورِثُكَ الرِّياءَ، وَالعُجبَ، وَالسَّفَهَ، وَالغِلظَةَ في خَلقِهِ ، وَاستِكثارَ الطّاعَةِ ، ونِسيانَ كَرَمِهِ وفَضلِهِ ، ولا يَزدادُ بذلِكَ مِنَ اللّهِ إلّا بُعدا ، ولا يَستَجلِبُ بِهِ عَلى مُضِيِّ الأَيّامِ إلّا وَحشَةً .
وَالذِّكرُ ذِكرانِ ؛ ذِكرٌ خالِصٌ بِمُوافَقَةِ القَلبِ ، وذِكرٌ صارِفٌ ۳ يَنفي ذِكرَ غَيرِهِ ، كَما قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : إنّي لا اُحصي ثَناءً عَلَيكَ ؛ أنتَ كَما أثنَيتَ عَلى نَفسِكَ .
فَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَم يَجعَل لِذِكرِهِ مِقدارا عِندَ عِلمِهِ بِحَقيقَةِ سابِقَةِ ذِكرِ اللّهِ عز و جل لَهُ مِن قَبلِ ذِكرِهِ لَهُ ، فَمَن دونَهُ أولى.
فَمَن أرادَ أن يَذكُرَ اللّهَ ، فَليَعلَم أنَّهُ ما لَم يَذكُرِ اللّهُ العَبدَ بِالتَّوفيقِ لِذِكرِهِ ، لا يَقدِرُ العَبدُ عَلى ذِكرِهِ . ۴

1.في مكارم الأخلاق : «فقيل له» بدل «فقال له» ، والظاهر أنّه الصواب.

2.المصنّف لعبد الرزّاق : ج ۱۱ ص ۲۴۴ ح ۲۰۴۴۲ ؛ مكارم الأخلاق : ج ۱ ص ۵۶۴ ح ۱۹۵۵ ، بحار الأنوار : ج ۷۶ ص ۲۷۴ ح ۲۸.

3.في الطبعة المعتمدة : «وذِكرٌ صادِقٌ» ، والأصحّ ما أثبتناه كما في نسخة اُخرى وبحار الأنوار .

4.مصباح الشريعة : ص ۴۳ ، بحار الأنوار : ج ۹۳ ص ۱۵۸ ح ۳۳.

  • نام منبع :
    نهج الذكر (ع-ف) ج1
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 146106
صفحه از 552
پرینت  ارسال به