۳۷۸.امام صادق عليه السلام :بار خدايا ! با لطف و رحمت خود ، از من ياد كن و با گناه من ، مرا ياد مكن ، و از من بپذير ، و از فضلت بر من بيفزاى . به [درگاه] تو التماس مى كنم .
۳۷۹.مصباح الشريعةـ در سخنى كه به امام صادق عليه السلام نسبت داده شده است ـ: خداى را از آن روى ياد كن كه او تو را ياد كرده است ؛ چه ، او با آن كه از تو بى نياز است ، يادت كرده است . پس ياد كردن او از تو ، مهم تر و خواستنى تر و كامل تر و پيش تر از ياد تو براى اوست .
اين كه بدانى او تو را ياد مى كند ، خود ، برايت فروتنى و شرمسارى و شكسته نفسى به بار مى آورد ، و اين خود ، باعث مى گردد كه بزرگوارى ولطف پيشين او را نسبت به خودت ببينى و به او اخلاص ورزى ، و در اين هنگام ، طاعت هايت ، هر اندازه بسيار باشد ، در كنار نواخت هاى او كوچك مى آيد .
ولى اگر يادكرد خويش از او را در نظر آورى ، اين ، برايت خودنمايى و خودپسندى و نابخردى و درشتى كردن با خلق او ، و افزون شمردن طاعت خويش و از ياد بردن بزرگوارى و لطف او را به بار آورد ، و بدين سان ، جز بردورى تو از خدا افزوده نمى گردد ، و با گذشت روزها ، جز تنهايى به دست نمى آيد .
۳۸۰.الزهد ، حسين بن سعيدـ ـ به نقل از زيد بن على ـ: خداوند عز و جل به پيامبرش داوود عليه السلام وحى فرمود : «هر گاه بنده ام ، در آن هنگام كه خشمگين مى شود ، مرا ياد كند ، من به روز رستاخيز در ميان همه آفريدگانم از او ياد مى كنم و با آنان كه هلاكشان مى كنم ، وى را به هلاكت نمى رسانم» .
۳۸۱.الكافىـ به نقل از على بن اسباط ، از امامان عليهم السلام ـ: از پندهاى خداوند عز و جلبه عيسى عليه السلام اين بود كه : «... اى عيسى! مهربان و مِهرخواه ۱ باش ، و چنان باش كه مى خواهى بندگان [من] نسبت به تو باشند ، و از مرگ و جدا شدن از خويشان ، بسيار ياد كن ، و سرگرم مشو؛ زيرا سرگرمى صاحبش را تباه مى كند ، و غافل مباش ؛ زيرا شخص غافل ، از من دور است ، و با كارهاى نيكْ مرا ياد كن تا من نيز تو را ياد كنم» .