۵۳۲.الكافىـ به نقل از فتح بن يزيد جرجانى ـ: از امام رضا عليه السلام شنيدم كه مى فرمايد : «و اوست ريزبينِ آگاه ، شنواى بينا ، يگانه يكتاى بى نياز . نه فرزندى دارد و نه خود ، فرزند كسى است و هيچ كس ، همتاى او نيست . اگر او چنان باشد كه تشبيه كنندگان مى گويند ، آن گاه ، نه آفريننده از آفريده شناخته مى شود ، و نه پديدآورنده از پديدآورده ، در حالى كه او پديدآورنده است . او كسى را كه جسم داده و كسى را كه صورت داده و كسى را كه پديد آورده ، تفاوت گذاشته است ؛ زيرا هيچ چيز به او نمى مانَد و او نيز به چيزى مانند نيست» .
گفتم : همين طور است ، فدايت شوم! امّا فرمودى : «يكتاى بى نياز» و فرمودى : «هيچ چيز به او نمى مانَد» ، در حالى كه مى گوييم : خداى واحد و انسانِ واحد . آيا نه اين است كه در واحد بودن ، همانندند؟
فرمود : «سخن ناشدنى اى گفتى . اى فتح ! خدايت استوار بدارد ! تشبيه ، فقط در حوزه معانى است ؛ امّا در نام ها [و لفظ] همه يكى هستند و نام ها بر ناموَر ، دلالت دارند . توضيح اين كه وقتى گفته شود : انسانِ واحد ، در واقع ، گزارش مى شود كه او يك فرد است و نه دو فرد ؛ امّا خود انسان ، واحد (بسيط) نيست ؛ چرا كه اندام ها و رنگ هايش گونه گون است ، و كسى كه رنگ هايش گونه گون باشد ، واحد نيست و داراى اجزاى جدا از هم و نايكسان است ، خون او غير از گوشت اوست ، و گوشتش غير از خونش ، و عصبش غير از رگ هايش ، و مويش غير از پوستش ، و سياهى اش غير از سفيدى اش . ديگر مخلوقات نيز همين گونه اند . پس انسان در نام [و لفظ] ، واحد است ، در معنا [و حقيقت] ، واحد نيست ، در حالى كه خداوند عز و جل يكتاست و جز او يكتايى نيست . هيچ دوگونگى و تفاوت و فزونى و كاستى اى وجود ندارد ... .