۱۱۰.امام على عليه السلامـ از سخن ايشان در هنگام تلاوت اين آيه :«و در آنها ، هر بامداد و شامگاه ، مردانى نيايش مى كنند كه نه تجارتى و نه داد و ستدى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد»» ـ: خداوندِ پاك و والا ، ياد [خود] را جلا دهنده دل ها قرار داد ، به طورى كه به سبب آن ، دل هاى ناشنوا ، شنوا ، و دل هاى نابينا ، بينا ، و دل هاى سركش ، رام مى شوند . خداوند ـ كه نعمت هايش گران سنگ است ـ ، در هر برهه اى و در هر دوره اى ، همواره بندگانى داشته كه با آنان ، در ژرفاى انديشه شان نجوا كرده ، و در اندرون خِردهايشان ، با ايشان سخن گفته است و در نتيجه ، نور بيدارى ، در چشم و گوش و دل هاى آنان ، فروزان گشته بوده است . [آنان ]روزهاى خدا را [به مردم ]يادآور مى شدند و از مقام او مى ترسانيدند ، چونان راه نمايان در بيابان ها كه هر كس راه راست را در پيش مى گرفت ، راهش را مى ستودند و نويد رهايى و نجاتش مى دادند ، و هر كه را به راست و چپ مى رفت ، راهش را مى نكوهيدند و از نابودى بر حذرش مى داشتند . آرى . اين چنين ، چراغ هايى در آن تاريكى ها و راه نمايانى در آن شبهات بودند .
ياد خدا ، اهلى دارد كه آن را به جاى اين دنيا گرفته اند و از اين رو ، نه تجارتى و نه خريد و فروشى ، آنان را از ياد خدا باز نمى دارد . [آنان] روزهاى زندگى را با ياد خدا مى گذرانند و عوامل باز دارنده از حرام هاى خدا را در گوش بى خبران ، فرياد مى زنند و به دادگرى فرمان مى دهند و خود به اين فرمان ، عمل مى كنند ، و از زشتى ها باز مى دارند و خود ، از آنها باز مى ايستند . پس ، با آن كه در دنيا به سر مى برند ، گويا دنيا را در نورديده و به آخرت رسيده اند و فراسوى دنيا را مشاهده كرده اند، و گويا بر احوال نهان برزخيان ـ كه روزگار درازى است در آن به سر مى برند ـ ، پى برده اند ، و [گويا] قيامت ، وعده هاى خويش را براى ايشان ، تحقّق بخشيده است . پس ، پرده آن را براى اهل دنيا كنار زده اند ، تا جايى كه گويا چيزهايى را مى بينند كه مردم نمى بينند و چيزهايى را مى شنوند كه مردم نمى شنوند .
اگر آنان را در ذهن خود ، مجسّم نمايى ـ كه با وجود آن مقام هاى پسنديده و جايگاه هاى شكوهمندشان ، كارنامه هاى خويش را گشوده اند و به حساب اعمال خود ، رسيدگى مى كنند، از هر عمل خُرد و كلانى كه مى بايست انجام مى دادند و نداده اند ، يا از انجام دادن آنها نهى شده اند ، ولى آنها را به جا آورده اند ، و بارِ گناهان خويش بر پشت مى كشند و از حمل آنها ناتوان اند ، و هِق هِق كنان، مى گريند و زارزنان ، هم نوايى مى كنند و از سر پشيمانى و اعتراف [به گناهان] ، به درگاه پروردگارشان فرياد كمك خواهى سر مى دهند ـ ، آنان را نشانه هاى راهيابى و چراغ هاى تاريكى ها خواهى يافت كه فرشتگان ، آنان را در ميان گرفته اند و آرامش بر ايشان فرود آمده است و درهاى آسمان ، به رويشان گشوده شده و كرسى هاى كرامت ها ـ در جايى كه خداوند از آن جا بر ايشان اشراف دارد ـ ، آماده شده است و [خداوند] از تلاش آنان خرسند است و مقام ايشان را ستوده است .
[آنان] با نيايش به درگاهش نسيم عفو و بخشش را استشمام مى كنند ، گروگانِ نيازمندى به فضل اويند ، و در برابر عظمتش اسيرانى ذليل اند . درازىِ اندوه ، دل هايشان را ريش ساخته و گريه هاى طولانى ، چشمانشان را خسته كرده است . به هر درى به درگاه خداوند ، دست نياز و زارى مى كوبند و از او كه عرصه هاى فراخِ بخشايشش ، تنگى ندارد و هيچ خواهنده اى از درگاهش نوميد باز نمى گردد ، درخواست مى كنند .
پس ، تو خود به حساب خويش رسيدگى كن ، كه ديگران ، خود حسابرسى دارند .