۹۵۰.امام على عليه السلامـ در سخنرانى اى كه در آن از آفرينش فرشتگان ياد مى كند ـ: سپس ميان آسمان هاى بلند ، فاصله انداخت و آن فاصله ها را از فرشتگانِ گونه گون ، آكَنْده ساخت : گروهى همواره در سجده اند و ركوع نمى كنند ، گروهى پيوسته در ركوع اند و راست نمى شوند ، گروهى همواره صف كشيده اند و از جاى خود ، تكان نمى خورند ، و گروهى پيوسته تسبيح مى گويند و خسته نمى شوند .
۹۵۱.امام زين العابدين عليه السلام :خداوند عز و جل عرش را در مرتبه چهارم آفريد و پيش از آن ، تنها سه چيز آفريده بود : هوا و قلم و نور . آن گاه ، آن (عرش) را از نورهاى گونه گون ، خلق كرد . يكى از آن نورها ، نورِ سبز است كه رنگ سبز ، از آنْ سبز شد ، و ديگرى نور زرد كه زردى از آن زرد گشت ، و ديگرى نور سرخ ، كه سرخى از آن سرخ گشت ، و ديگرى نور سفيد ، كه نورِ نورهاست و روشنايى روز ، از آن است .
سپس آن (عرش) را هفتاد هزار طبقه قرار داد كه سِتَبرى هر طبقه به اندازه از فراز عرش تا پايين ترين طبقات زمين است و هيچ طبقه اى از آن نيست ، مگر اين كه با صداهاى گوناگون و زبان هاى گويا ، پروردگار خويش را تسبيح و سپاس و تقدير مى گويد . و اگر به هر زبانى از آنها اجازه داده شود تا چيزى از آنچه در زير آن است [به گوش جهانيان] بشنوانَد ، كوه ها و شهرها و قلعه ها را ويران مى كند و درياها را فروكش كند و هر آنچه را در فرود اوست ، نابود مى گردانَد .
عرش را هشت رُكن است و در هر رُكنى از آن ، فرشتگانى است كه شمارِ آنها را جز خداوند عز و جل كسى نمى داند و شب و روز ، تسبيح مى گويند و سستى نمى ورزند ، و اگر چيزى (طبقه اى از آن طبقات يا فرشته اى از آن فرشتگان) آنچه را بالادستِ اوست ، حس كند ، چشم بر هم زدنى دوام نمى آورد . ميان او (فرشته يا طبقه) و احساس ، [سراسر] قدرت است و بزرگى و عظمت و پاكى و مِهر و سپس ، علم . و فراتر از اين ، هيچ نمى توان گفت .
۹۵۲.امام زين العابدين عليه السلامـ از دعاى ايشان در باره درود فرستادن بر حاملان عرش ـ: پس [خدايا !] بر آنها درود فرست ، و هم بر فرشتگانى كه فروتر از آنهايند : آنان كه ساكنان آسمان هاى تو و امين بر پيام هاى تو اَند ؛ همانان كه بى وقفه [در ستايش تو] مى كوشند و هيچ گونه خستگى و ماندگى و سستى به آنان راه نمى يابد ، و شهوات ، آنان را از تسبيحگويى تو باز نمى دارد .