123
نهج الذكر (ع-ف) ج2

9 / 5

ذكر تسبيح برخى جانوران

۹۷۷.المناقب ، ابن شهرآشوبـ به نقل از محمّد بن وهبان و فتّاك ـ: به جنگلى رفتيم . ناگاه به شيرى برخورديم كه در راه ، خوابيده بود و بچّه هايش پشت سرِ او بودند . سرِ اسبم را كج كردم كه برگردم . [امام على عليه السلام ] فرمود : «كجا؟ ... » . ناگهان ، شير از جا برخاست و به سوى ايشان آمد و شروع به جنبانيدنِ دُم خود كرد و گفت : سلام و رحمت و بركات خدا بر تو ، اى امير مؤمنان ، اى پسر عموى پيامبر خدا !
فرمود : «و بر تو سلام ، اى ابا حارث ! تسبيح تو چيست؟» .
شير گفت : مى گويم : پاكا آن كه جامه هيبت بر من پوشاند و ترس از مرا در دل بندگانش افكند !

۹۷۸.امام على عليه السلام :هر گاه دو سپاه ، روياروى شوند و سپاهيان با شمشيرهايشان به سوى يكديگر بيايند ، اسب ، سرش را بلند مى كند و مى گويد : پاكا پادشاه پاك ! الاغ ، با عَرعَر خويش مى گويد : خدايا ! باجگيران را لعنت كن . خروس ، با بانگ خويش در سحرگاهان مى گويد : خدا را ياد كنيد ، اى بى خبران ! قورباغه ، با قورْ قورِ خويش مى گويد : پاكا معبود در اعماق درياها ! دُرّاج ، با آواز خويش مى گويد : آن مهر گستر ، بر اورنگْ قرار گرفته است ؛ و چكاوك ، با جيكاجيك خويش مى گويد : خدايا ! دشمنان خاندان محمّد را لعنت فرما .

۹۷۹.الخرائج والجرائحـ به نقل از محمّد بن ابراهيم تَيْمى ، از امام حسين عليه السلام ـ: آن گاه كه كَركَسْ بانگ مى زند ، مى گويد : «اى پسر آدم! هر اندازه مى خواهى ، زندگى كن كه فرجامش مرگ است . و آن گاه كه بازْ بانگ مى زند ، مى گويد : اى داناىِ نهان ها و اى زُداينده گرفتارى ها ! و آن گاه كه طاووسْ بانگ مى زند ، مى گويد : سَرورا ! به خويشتن ، ستم كردم و به زيبايى خويش ، غرّه گشتم . پس مرا بيامرز ! و آن گاه كه دُرّاجْ بانگ مى زند ، مى گويد : آن مهرگستر ، بر اورنگ خويش قرار گرفته است . و آن گاه كه خروسْ بانگ مى دهد ، مى گويد : هر كه خدا را شناخت ، ياد او را فراموش نكرد . و آن گاه كه مرغ ، قُدقُد مى كند ، مى گويد : اى معبود حق ! تو حقّى و سخن تو حق است ، اى خدا ، اى حق ! و آن گاه كه قِرقى بانگ مى زند ، مى گويد : به خدا و روز واپسين ، ايمان دارم . و آن گاه كه زَغَن بانگ مى زند ، مى گويد : به خدا توكّل كن تا روزى داده شوى . و آن گاه كه عُقابْ بانگ مى زند ، مى گويد : هر كه از خدا فرمان بَرَد ، به رنج و بدبختى نمى افتد . و آن گاه كه شاهين بانگ مى زند ، مى گويد : پاكا خدا كه حقّ است ، حقّ است ! و آن گاه كه بوم بانگ مى زند ، مى گويد : دورى از مردم ، مايه آرامش است . و آن گاه كه كلاغ ، قارْ قار مى كند ، مى گويد : اى روزى ده ! روزىِ حلال بفرست .
و آن گاه كه دُرنا بانگ مى زند ، مى گويد : بار خدايا ! مرا از دشمنم نگه دار . و آن گاه كه لَك لَكْ بانگ مى زند ، مى گويد : هر كه از مردم كناره گيرد ، از آزار آنان بِرَهَد . و آن گاه كه مرغابى بانگ مى زند ، مى گويد : مرا ببخشاى ، اى خدا ، ببخشاى ! و آن گاه كه هُدهُد بانگ مى زند ، مى گويد : چه در رنج و بدبختى است آن كه خدا را نافرمانى كند ! و آن گاه كه قُمْرى بانگ مى زند ، مى گويد : اى داناى راز و نجوا ، اى خدا ! و آن گاه كه يا كريم بانگ مى زند ، مى گويد : تويى خدا و معبودى جز تو نيست ، اى خدا ! و آن گاه كه زاغ بانگ مى زند ، مى گويد : پاكا آن كه هيچ پوشيده اى بر او پوشيده نيست ! و آن گاه كه طوطى بانگ مى زند ، مى گويد : هر كه پروردگار خويش را ياد كند ، خداوند ، گناهش را مى آمرزد . و آن گاه كه گنجشك ، جيكْ جيك مى كند ، مى گويد : از خدا آمرزش مى خواهم از آنچه خدا را به خشم مى آورد ! و آن گاه كه بلبل مى خواند ، مى گويد : معبودى جز خدا نيست . بر حق است ، بر حق و آن گاه كه كبك ، بانگ مى دهد ، مى گويد : حق ، نزديك است ، نزديك ! و آن گاه كه بِلدرچين مى خواند ، مى گويد : اى پسر آدم ! چه قدر تو از مرگ ، غافلى ! و آن گاه كه چرخ شكارى بانگ مى زند ، مى گويد : معبودى جز خدا نيست . محمّد و خاندان او برگزيدگانِ خدايند . و آن گاه كه فاخته بانگ مى زند ، مى گويد : اى يگانه ، اى يكتا ، اى تَك ، اى بى نياز ! و آن گاه كه سبزِه قبا آواز مى دهد ، مى گويد : سَروَرم ! مرا از آتش ، آزاد گردان . و آن گاه كه چكاوك ، آواز مى دهد ، مى گويد : سَروَرم ! توبه هر گنهكار مؤمنى را بيامرز ! و آن گاه كه قُمْرى آواز مى دهد ، مى گويد : اگر گناهم را نيامرزى ، بدبخت مى شوم . و آن گاه كه بوتيمار مى خوانَد ، مى گويد : هيچ توانى نيست ، مگر به مدد خداى بلند مرتبه و بزرگ . و آن گاه كه شترمرغ ، بانگ مى دهد ، مى گويد : معبودى جز خدا نيست . و آن گاه كه پرستو مى خوانَد ، سوره حمد را مى خوانَد و مى گويد : اى پذيرنده توبه توبه كاران ، اى خدا ! ستايش ، تو راست ! و آن گاه كه زرّافه بانگ سر مى دهد ، مى گويد : معبودى جز خداى يگانه نيست . و آن گاه كه برّه آواز مى دهد ، مى گويد : بهترين پند دهنده ، مرگ است . و آن گاه كه بزغاله آواز مى دهد ، مى گويد : هر چه مرگ زودتر به سراغم بيايد ، گناهانم كمتر خواهد بود . و آن گاه كه شير نعره مى زند ، مى گويد : فرمان خدا ، مهم است ، مهم . و آن گاه كه گاو نر ، بانگ سر مى دهد ، مى گويد : آرام باش ، آرام ، اى پسر آدم ، كه تو در پيشگاه كسى هستى كه مى بيند و خود ، ديده نمى شود و او همان خداست ! و آن گاه كه فيل بانگ مى زند ، مى گويد : هيچ قدرت و چاره اى جلو مرگ را نمى تواند بگيرد . و آن گاه كه يوز پلنگ بانگ مى زند ، مى گويد : اى عزيز ، اى جبّار ، اى متكبّر ، اى خدا ! و آن گاه كه شتر بانگ مى زند ، مى گويد : پاكا خوار كننده گردن فرازان ، پاكا او ! و آن گاه كه اسب ، شيهه مى كشد ، مى گويد : پاكا پروردگار ما ، پاكا او ! و آن گاه كه گرگ ، زوزه مى كشد ، مى گويد : آنچه را كه خدا نگه دارد ، هرگز تباه نمى شود . و آن گاه كه شغال بانگ مى زند ، مى گويد : واى و واى بر گنهكارى كه به گناه خويش ، ادامه دهد ! و آن گاه كه سگ بانگ مى زند ، مى گويد : براى خوارى آدمى همين بس كه گناه كند ! و آن گاه كه خرگوش ، بانگ مى زند ، مى گويد : مرا هلاك مگردان ، اى خدا ! ستايش تو راست ! و آن گاه كه روباه بانگ مى زند ، مى گويد : دنيا ، سراى فريب است . و آن گاه كه آهو بانگ مى زند ، مى گويد : مرا از آزار بِرَهان ! و آن گاه كه كَرگَدن بانگ مى زند ، مى گويد : كمكم كن ؛ وگرنه ، نابود مى شوم ، سَروَرا ! و آن گاه كه گوزن بانگ مى زند ، مى گويد : خدا مرا بس است و نيكوْ پشتيبانى است ! او ، مرا بس است ! و آن گاه كه پلنگ بانگ مى زند ، مى گويد : پاكا آن كه به قدرت ، توانمند است ، پاكا او ! و آن گاه كه مار تسبيح مى گويد ، مى گويد : چه بدبخت است آن كه نافرمانى ات كند ، اى مهرگستر ! و آن گاه كه عقربْ تسبيح مى گويد ، مى گويد : بدى ، چيز وحشتناكى است .
سپس فرمود : «هر چيزى كه خداوند آفريده است ، ذكر تسبيحى دارد كه با آن ، پروردگارش را سپاس و ستايش مى گويد . آن گاه ، اين آيه را تلاوت كرد : «و هيچ چيز نيست ، مگر آن كه او را تسبيح و سپاس مى گويد ؛ امّا شما تسبيح آنها را نمى فهميد» .


نهج الذكر (ع-ف) ج2
122

9 / 5

ذِكرُ تَسبيحِ بَعضِ الحَيواناتِ

۹۷۷.المناقب لابن شهرآشوب عن محمّد بن وهبان والفتّاك :مَضَينا بِغابَةٍ فَإِذا بِأَسَدٍ بارِكٍ فِي الطَّريقِ وأشبالُهُ خَلفَهُ ، فَلَوَيتُ بِدابَّتي لِأَرجِعَ ، فَقالَ [ الإِمامُ عَلِيٌّ] عليه السلام : إلى أينَ؟ . . . فَإِذا بِالأَسَدِ قَد أقبَلَ نَحوَهُ فَتَبَصبَصَ ۱ بِذَنَبِهِ وهُوَ يَقُولُ : السَّلامُ عَلَيكَ يا أميرَ المُؤمِنينَ ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَكاتُهُ ، يَابنَ عَمِّ رَسولِ اللّهِ .
فَقالَ : وعَلَيكَ السَّلامُ يا أبَا الحارِثِ ، ما تَسبيحُكَ؟
فَقالَ : أقولُ : سُبحانَ مَن ألبَسَنِي المَهابَةَ ، وقَذَفَ في قُلوبِ عِبادِهِ مِنِّي المَخافَةَ . ۲

۹۷۸.الإمام عليّ عليه السلام :إذَا التَقَى الجَمعانِ ، ومَشَى الرِّجالُ إلَى الرِّجالِ بِالسُّيوفِ ، يَرفَعُ الفَرَسُ رَأسَهُ فَيَقولُ : سُبحانَ المَلِكِ القُدّوسِ . ويَقولُ الحِمارُ في نَهيقِهِ : اللّهُمَّ العَنِ العَشّارينَ ، ويَقولُ الدِّيكُ في نَعيقِهِ بِالأَسحارِ : اُذكُرُوا اللّهَ يا غافِلينَ . ويَقولُ الضُّفدَعُ في نَقيقِهِ : سُبحانَ المَعبودِ في لُجَجِ البِحارِ . ويَقولُ الدُّرّاجُ في صِياحِهِ : الرَّحمنُ عَلَى العَرشِ استَوى . وتَقولُ القُنبُرَةُ ۳ في صَفيرِها : اللّهُمَّ العَن مُبغِضي آلِ مُحَمَّدٍ . ۴

۹۷۹.الخرائج والجرائح عن محمّد بن إبراهيم التيمي عن الإمام الحسين عليه السلام :إذا صاحَ النَّسرُ فَإِنَّهُ يَقولُ : يَابنَ آدَمَ ، عِش ما شِئتَ فَآخِرُهُ المَوتُ . وإذا صاحَ البازي يَقولُ : يا عالِمَ الخَفِيّاتِ ويا كاشِفَ البَلِيّاتِ . وإذا صاحَ الطّاووسُ يَقولُ : مَولايَ ، ظَلَمتُ نَفسي وَاغتَرَرتُ بِزينَتي فَاغفِر لي . وإذا صاحَ الدُّرّاجُ يَقولُ : الرَّحمنُ عَلَى العَرشِ استَوى . وإذا صاحَ الدّيكُ يَقولُ : مَن عَرَفَ اللّهَ لَم يَنسَ ذِكرَهُ . وإذا قَرقَرَتِ الدَّجاجَةُ تَقولُ : يا إلهَ الحَقِّ أنتَ الحَقُّ ، وقَولُكَ الحَقُّ يا اللّهُ يا حَقُّ . وإذا صاحَ الباشِقُ ۵ يَقولُ : آمَنتُ بِاللّهِ وَاليَومِ الآخِرِ . وإذا صاحَتِ الحِدَأَةُ ۶ تَقولُ : تَوَكَّل عَلَى اللّهِ تُرزَق . وإذا صاحَ العُقابُ يَقولُ : مَن أطاعَ اللّهَ لَم يَشقَ . وإذا صاحَ الشّاهينُ ۷ يَقولُ : سُبحانَ اللّهِ حَقّا حَقّا . وإذا صاحَتِ البومَةُ تَقولُ : البُعدُ مِنَ النّاسِ اُنسٌ . وإذا صاحَ الغُرابُ يَقولُ : يا رازِقُ ابعَث بِالرِّزقِ الحَلالِ .
وإذا صاحَ الكُركِيُّ ۸ يَقولُ : اللّهُمَّ احفَظني مِن عَدُوِّي . وإذا صاحَ اللَّقلَقُ يَقولُ : مَن تَخَلّى مِنَ النّاسِ نَجَا مِن أذاهُم . وإذا صاحَتِ البَطَّةُ تَقولُ : غُفرانَكَ يا اللّهُ غُفرانَكَ . وإذا صاحَ الهُدهُدُ يَقولُ : ما أشقى مَن عَصَى اللّهَ . وإذا صاحَ القُمرِيُّ ۹ يَقولُ : يا عالِمَ السِّرِّ وَالنَّجوى يا اللّهُ . وإذا صاحَ الدُّبسِيُّ ۱۰ يَقولُ : أنتَ اللّهُ لا إلهَ سِواكَ يا اللّهُ . وإذا صاحَ العَقعَقُ ۱۱ يَقُولُ : سُبحانَ مَن لا يَخفى عَلَيهِ خافِيَةٌ . وإذا صاحَ البَبغاءُ يَقولُ : مَن ذَكَرَ رَبَّهَ غَفَرَ ذَنبَهُ . وإذا صاحَ العُصفورُ : يَقولُ : أستَغفِرُ اللّهَ مِمّا يُسخِطُ اللّهَ . وإذا صاحَ البُلبُلُ يَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ حَقّا حَقّا . وإذا صاحَتِ القَبَجَةُ ۱۲ تَقولُ : قَرُبَ الحَقُّ قَرُبَ . وإذا صاحَتِ السُّماناةُ ۱۳ تَقولُ : يَابنَ آدَمَ ما أغفَلَكَ عَنِ المَوتِ . وإذا صاحَ السَّوذَنيقُ ۱۴ يَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ، مُحَمَّدٌ وآلُهُ خِيَرَةُ اللّهِ . وإذا صاحَتِ الفاخِتَةُ تَقولُ : يا واحِدُ يا أحَدُ ، يا فَردُ يا صَمَدُ . وإذا صاحَ الشِّقِرّاقُ ۱۵ يَقولُ : مَولايَ أعتِقني مِنَ النّارِ . وإذا صاحَتِ القُنبُرَةُ تَقولُ : مَولايَ تُب عَلى كُلِّ مُذنِبٍ مِنَ المُؤمِنينَ . وإذا صاحَ الوَرَشانُ يَقولُ : إن لَم تَغفِر ذَنبي شَقيتُ . وإذا صاحَ الشِّفنينُ ۱۶ يَقولُ : لا قُوَّةَ إلّا بِاللّهِ العَلِيِّ العَظيمِ . وإذا صاحَتِ النَّعامَةُ تَقولُ : لا مَعبودَ سِوَى اللّهِ . وإذا صاحَتِ الخُطّافَةُ ۱۷ فَإِنَّها تَقرَأُ سورَةَ الحَمدِ وتَقُولُ : يا قابِلَ تَوبَةِ التَّوّابينَ يا اللّهُ لَكَ الحَمدُ . وإذا صاحَتِ الزَّرّافَةُ تَقولُ : لا إلهَ إلَا اللّهُ وَحدَهُ . وإذا صاحَ ۱۸ الحَمَلُ يَقولُ : كَفى بِالمَوتِ واعِظا . وإذا صاحَ الجَديُ يَقولُ : عاجَلَنِي المَوتُ فَقَلَّ ذَنبي . وإذا زَأَرَ الأَسَدُ يَقولُ : أمرُ اللّهِ مُهِمٌّ مُهِمٌّ . وإذا صاحَ الثَّورُ يَقولُ : مَهلاً مَهلاً يَابنَ آدَمَ ، أنتَ بَينَ يَدَي مَن يَرى ولا يُرى وهُوَ اللّهُ . وإذا صاحَ الفيلُ يَقولُ : لا يُغني عَنِ المَوتِ قُوَّةٌ ولا حيلَةٌ . وإذا صاحَ الفَهدُ يَقولُ : يا عَزيزُ يا جَبّارُ يا مُتَكَبِّرُ يا اللّهُ . وإذا صاحَ الجَمَلُ يَقولُ : سُبحانَ مُذِلِّ الجَبّارينَ سُبحانَهُ . وإذا صَهَلَ الفَرَسُ يَقولُ : سُبحانَ رَبِّنا سُبحانَهُ . وإذا صاحَ الذِّئبُ يَقولُ : ما حَفِظَ اللّهُ فَلَن يَضيعَ أبَدا . وإذا صاحَ ابنُ آوى يَقولُ : الوَيلُ الوَيلُ لِلمُذنِبِ المُصِرِّ . وإذا صاحَ الكَلبُ يَقولُ : كَفى بِالمَعاصي ذُلّاً . وإذا صاحَ الأَرنَبُ يَقولُ : لا تُهلِكني يا اللّهُ لَكَ الحَمدُ . وإذا صاحَ الثَّعلَبُ يَقولُ : الدُّنيا دارُ غُرورٍ . وإذا صاحَ الغَزالُ يَقولُ : نَجِّني مِنَ الأَذى . وإذا صاحَ الكَركَدَّنُ يَقولُ : أغِثني وإلّا هَلَكتُ يا مَولايَ . وإذا صاحَ الإِيَّلُ يَقولُ : حَسبِيَ اللّهُ ونِعمَ الوَكيلُ حَسبِي . وإذا صاحَ النَّمِرُ يَقولُ : سُبحانَ مَن تَعَزَّزَ بِالقُدرَةِ سُبحانَهُ . وإذا سَبَّحَتِ الحَيَّةُ تَقولُ : ما أشقى مَن عَصاكَ يا رَحمنُ . وإذا سَبَّحَتِ العَقرَبُ تَقولُ : الشَّرُّ شَيءٌ وَحشٌ .
ثُمَّ قالَ عليه السلام : ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَيءٍ إلّا ولَهُ تَسبيحٌ يَحمَدُ بِهِ رَبَّهُ . ثُمَّ تَلا هذِهِ الآيَةَ : «وَ إِن مِّن شَىْ ءٍ إِلَا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لَـكِن لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»۱۹ . ۲۰

1.يقال : بصبصَ الكلب بذَنَبه : إذا حرّكه ، وإنّما يفعل ذلك من طمع أوخوف (النهاية : ج ۱ ص ۱۳۱ «بصبص») .

2.المناقب لابن شهر آشوب : ج ۲ ص ۳۰۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۱ ص ۲۴۲ ح ۱۲ .

3.القُنْبَرة والقُنبُرة والقبَّرة : عصفورة دائمة التغريد (المنجد : ص ۶۰۵ «قبر») .

4.الاختصاص : ص ۱۳۶ عن ابن عبّاس ، بحار الأنوار : ج ۶۴ ص ۳۵ ح ۱۲ .

5.الباشِق : طائر من أصغر الجوارح (المنجد : ص ۴۰ «بشق») .

6.الحِدَأَة : طائر من الجوارح ينقضّ على الجُرذان والدواجن و الأطعمة ونحوها (المعجم الوسيط : ج ۱ ص ۱۵۹ «حدأ») .

7.الشاهين : طائر من جنس الصقر طويل الجناحين (المنجد : ص ۴۰۷ «شهن») .

8.الكُرْكي : طائر كبير ، أغبر اللون ، طويل العنق والرجلين ، أبتر الذنب ، قليل اللحم ، يأوي إلى الماء أحيانا (المعجم الوسيط : ج ۲ ص ۷۸۴ «كرك») .

9.القُمْريّ : ضرب من الحَمام حسن الصوت (المنجد : ص ۶۵۳ «قمر») .

10.الدُّبسي : طائر صغير ، والدُّبسة : لون بين السواد والحُمرة (النهاية : ج ۲ ص ۹۹ «دبس») .

11.العقعق : طائر على شكل الغراب ، أو هو الغراب ، وكانت العرب تتشاءم به (المنجد : ص ۵۱۷ «عقق») .

12.القَبَجة: واحد القَبَج ؛ وهو طائر يشبه الحجل (المنجد : ص ۶۰۴ «قبج») .

13.السُّمانى : الواحدة سُماناة ، نوع من الطيور القواطع ، من رتبة الدجاجيّات ، ويسمّى : السَّلْوى (المنجد : ص۳۵۲ «سمن») .

14.السَّوذنيق ـ ويُضمّ أوّله ـ والسَّيذَنوق والسُّوذانق، والسَّذانق، والسَّوذِينَق والسَّوذَق : الصقر أو الشاهين (القاموس المحيط : ج ۳ ص ۲۴۴ «سذق») .

15.الشِّقِرّاق : طائر يكون في أرض الحرم في منابت النخيل كقدر الهدهد ، مرقّط بحمرة وخضرة وبياض وسواد (لسان العرب : ج ۱۰ ص ۱۸۶ «شقرق») .

16.الشِّفنِين ـ بكسر الشين ـ : وهو متولّد بين نوعين مأكولين ، وعدّه الجاحظ في أنواع الحمام ، وبعضهم يقول : الشِّفنين هو الذي تسمّيه العامّة : اليمام (حياة الحيوان : ج ۲ ص ۵۳) .

17.الخُطّاف : طائر يُشبه السنونو ، طويل الجناحين ، قصير الرجلين ، أسود اللون (المنجد : ص ۱۸۷ «خطف») .

18.في المصدر : «صاحت» ، والتصويب من بحار الأنوار .

19.الإسراء : ۴۴ .

20.الخرائج والجرائح : ج ۱ ص ۲۴۸ ح ۵ ، بحار الأنوار : ج ۶۴ ص ۲۷ ح ۸ .

  • نام منبع :
    نهج الذكر (ع-ف) ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 69207
صفحه از 544
پرینت  ارسال به