۱۲۶۹.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا !... من از عهده ثناى تو برنمى آيم . تو چنانى كه خود ، خويشتن را ستوده اى.
۱۲۷۰.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :بار خدايا ! من هر چه بكوشم ، باز ثناى تو گفتن نتوانم كرد ؛ بلكه تو چنانى كه خود ، خويشتن را ستوده اى.
۱۲۷۱.الكافىـ به نقل از احمد بن محمّد بن خالد ، در حديثى كه سند آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله رسانده است ـ: جبرئيل عليه السلام نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و به او گفت : پروردگارت به تو مى فرمايد : «هر گاه خواستى روزى و شبى ، مرا چنان كه در خور عبادت من است ، عبادت كنى ، دستانت را به سوى من بردار و بگو:
بار خدايا ! ستايشت باد ، ستايشى جاودان به جاودانگى خودت ، و ستايشت باد ، ستايشى بى پايان به بى پايانى علمت ، و ستايشت باد ، ستايشى كه آن را سرآمدى جز مشيّت تو نباشد ، و ستايشت باد ، ستايشى كه براى گوينده اش پاداشى جز خشنودى تو نباشد !
بار خدايا ! ستايش ، همه از آنِ توست ، و نعمت ، همه از آنِ تو ، و نازِش ، همه از آنِ تو ، و شُكوه و درخشندگى ، همه از آنِ تو ، و روشنايى ، همه از آنِ تو ، و عزّت ، سراسر از آنِ تو ، و اقتدار ، همه از آنِ تو ، و بزرگى ، همه از آنِ تو ، و دنيا همه از آنِ تو ، و آخرت ، همه از آنِ تو ، و شب و روز ، همه از آنِ تو ، و آفرينش ، همه از آنِ تو ، و خوبى ها همه در دست تو ، و همه كارها ، آشكار و نهانش ، سراسر به تو باز مى گردد.
بار خدايا ! ستايشت باد ، ستايشى ابدى . خوش است نواخت تو ، بزرگ است ثناى تو ، سرشار است نعمت هاى تو ، به داد است حكم تو ، فراوان است دهش تو ، نيكوست نعمت هاى تو . تويى معبود آن كه در زمين است و معبود آن كه در آسمان است.
بار خدايا ! ستايشت باد در هفت آسمان استوار ، و ستايشت باد در زمين گهوارسان ، و ستايشت باد به فراخور توان بندگان ، و ستايشت باد به گستره شهرها و آبادى ها ، و ستايشت باد در كوه هاى ميخ آسا ، و ستايشت باد در شب ، آن گاه كه همه جا را فرو مى پوشاند ، و ستايشت باد در روز ، آن گاه كه آشكار مى شود ، و ستايشت باد در آخرت و دنيا ، و ستايشت باد در دوگانه ها (سوره حمد) و قرآن بزرگ ، و پاكا خدا و ستايش ، او راست ! «و به روز رستاخيز ، زمين ، سراسر در مشت اوست ، و آسمان ها در دست او [طوماروار] در هم پيچيده اند . منزّه و برتر است او ، از آنچه برايش انباز مى آورند» .
پاكا خدا و ستايش ، او راست ! هر چيزى نابود مى شود ، جز روى [و ذات] او . پاكى تو ـ اى پروردگار ما ـ و والايى و خجسته و مقدّسى تو . همه چيز را به قدرتت آفريدى ، و همه چيز را به اقتدارت مقهور ساختى ، و با رفعتت بر فراز هر چيزى جاى دارى ، و به نيرويت بر هر چيزى چيره گشته اى، و با حكمت و دانشت هر چيزى را ابداع كردى ، و پيامبرانت را با كتاب هايت فرستادى ، و نيكان را به اذن خودت هدايت فرمودى ، و مؤمنان را با نصرتت يارى دادى ، و مخلوقات را مقهور سلطنت خويش كردى .
معبودى جز تو نيست . يگانه اى و بى انباز . جز تو را بندگى نمى كنيم ، و جز از تو ، درخواست نمى نماييم ، و جز از تو خواهش نمى كنيم . تو مرجع شكايت ما هستى ، و منتهاى خواست ما ، و معبود ما و پادشاه ما».