۱۳۴۴.امام على عليه السلامـ در نكوهش ياران نافرمانش ـ: خداى را مى ستايم به خاطر هر امرى كه واجب فرمود ، و به خاطر هر كارى كه مقدّر نمود ، و به خاطر گرفتار ساختن من به شما.
۱۳۴۵.امام على عليه السلامـ در پى بازگشت از صفّين ـ: او را مى ستايم از بهر كامل گردانيدن نعمتش ، و گردن نهادن در برابر قدرتش ، و نگه داشتن از نافرمانى اش ، و از او كمك مى جويم كه نيازمند حمايت و كارسازى او هستم؛ زيرا كسى را كه او هدايت كند ، گم راه نمى شود.
۱۳۴۶.امام على عليه السلام :او را مى ستايم با ستايش ناب و اندوخته اش ، با ستايشى كه فرشتگان و پيامبران ، او را بدان ستودند ؛ ستايشى كه به شماره نمى آيد ، و زمان بر آن پيشى نمى گيرد ، و هيچ كس چنان ستايشى نخواهد آورد . به او ايمان دارم ، و بر او توكّل مى نمايم ، و از او راهنمايى و كفايت مى جويم.
۱۳۴۷.امام على عليه السلام :او را مى ستايم ستايشى كه بر نعمتش به من بيفزايد ، و با آن از خشم و كيفرش به او پناه برم . و به او تقرّب مى جويم با تصديق كردن پيامبرش ، كه او را براى وحى خويش برگزيد ، و از بهر رساندن پيامش انتخابش كرد ، و شفاعتش را به او ويژه گردانيد ، و بر پا دارنده حقّ اوست ، [يعنى] محمّد ـ كه درود و سلام خدا بر او و بر خاندانش و بر يارانش ، و بر پيامبران و رسولان و فرشتگان ، همگى باد ـ .
۱۳۴۸.امام على عليه السلام :او را مى ستايم به شكرانه نعمت هايش ، و از او كمك مى جويم براى اداى حقوقش ؛ او كه لشكرش شكست ناپذير است ، و خود ، بسى بزرگ و پُرشكوه است.
۱۳۴۹.امام على عليه السلام :او را مى ستايم ، در حالى كه از رسيدن به عمق سپاس گزارى اش ناتوانم ، و به او ايمان دارم و به پروردگارى اش معترفم ، و از او كمك مى جويم و خواهان نگهدارى اويم ، و بر او توكّل مى كنم و كارم را به او وا مى گذارم.