۱۳۵۸.امام على عليه السلام :بار خدايا! تو را ستايش به خاطر آنچه مى ستانى و مى دهى ، و عافيت مى بخشى و مبتلا مى كنى ؛ ستايشى كه پسنديده ترين ستايش براى تو باشد ، و محبوب ترين ستايش در پيشگاه تو ، و برترين ستايش در نزد تو؛ ستايشى كه آنچه را تو آفريده اى [جهان خلقت را] مالامال سازد ، و به آن اندازه كه تو مى خواهى ، برسد ؛ ستايشى كه از تو محجوب نماند ، و از پيشگاه تو منع نشود ؛ ستايشى كه شمار آن قطع نشود ، و مدّت آن به سر نيايد.
ما عمق عظمت تو را نمى دانيم ؛ بلكه همين قدر مى دانيم كه تو زنده اى بيدار ( / جاويدان) هستى كه هيچ گاه چرت و خوابت نمى گيرد ، هيچ نگاهى به تو نمى رسد، وهيچ ديده اى تو را نمى بيند، [ولى تو] ديدگان را در مى يابى، وكردارها را شماره وثبت مى كنى، وكاكُل ها وپاها[ى مجرمان وگنهكاران ]را مى گيرى . ۱
چه بزرگ است آنچه از آفرينش تو مى بينيم ، و از قدرتى كه در آن به كار برده اى ، به شگفت مى آييم ، و آن را از بزرگى سلطنت تو مى شماريم! در حالى كه آنچه از آفرينش تو از ما پنهان است ، و ديدگان ما آن را نمى بيند ، و خردهايمان به آستان آن نمى رسد ، و ميان ما و آن ، پرده هاى غيبْ حايل گشته اند، بيشتر است.
پس ، هر كس دل خويش را فارغ گرداند و انديشه اش را به كار اندازد تا كه بداند چگونه عرش خود را برپا داشتى ، و چگونه آفريدگانت را آفريدى ، و چگونه آسمان هايت را در هوا معلّق داشتى ، و چگونه زمينت را بر روى موج آب گسترانيدى ، نگاهش خسته [و درمانده] ، و خِردش خيره ، و گوشش گيج ، و انديشه اش سرگشته مى شود .