۱۳۷۵.امام حسن عليه السلام :ستايش ، خداى را كه بر كار خويش چيره است [و آنچه او خواهد ، همان شود] . اگر همه خلق همداستان شوند بر اين كه آنچه شدنى است نشود ، نمى توانند [كارى از پيش برند] .
۱۳۷۶.امام حسن عليه السلام :ستايش ، خدايى را كه خواستارِ ستايش شدن در برابر نيكى ها و نعمت هاى پياپى است . برطرف كننده سختى ها و بلا در نزد فهميدگان و غير فهميدگان است . بندگانش اذعان مى كنند كه به او دست نتوان يافت ، به سبب شكوهناكى و سترگى اش و برتر بودنش از اين كه وهم ها به وجود او برسند . بالاتر از آن است كه مخلوقات با عمق گمان و انديشه هايشان ، به او دست يابند و يا انديشه ورزى هاى خردهاى خردمندان ، بر غيب ناپيداى او احاطه يابد .
۱۳۷۷.امام حسن عليه السلام :ستايش ، خداى را كه يگانه است و بى مانند ، پاينده است و ناآفريده ، برپاست بى سختى ، آفريننده است بى زحمت ، به بى پايانىْ موصوف است ، و به نامحدودىْ شناخته ؛ عزّتمندى كه در ديرينگى ، ديرين بوده است . دل ها از هيبتش رنگ ببازند ، خردها از عزّتش پريشان شوند ، و گردن ها در برابر قدرتش فرود آيند . اندازه اقتدار او ، به دل هيچ بشرى خطور نكند ، و مردمان به ژرفاى شكوه او نرسند ، و وصفْ كنندگانشان كنه عظمت او را بيان نتوانند كرد ... . نه دانشمندان با مغزهاى خود به او مى رسند و نه انديشمندان ، به تدبير امورش . داناترينِ خلق او به او ، كسى است كه به محدوديت وصفش نكند (همين اندازه مى داند كه او نامحدود است) . او ديدگان را درمى يابد ؛ ولى ديدگان ، او را در نمى يابند و او لطيف و آگاه است.