۱۳۸۵.امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا! .. . تو را ستايش كه ما را از بلا نگه داشتى ، و تو را سپاس براى نعمت هايى كه به ما دادى ؛ ستايشى كه ستايش ديگر ستايشگران را پشت سر نهد ؛ ستايشى كه زمين و آسمانش را آكنده سازد . تو بخشنده بخشش هاى سترگى ، بخشنده نعمت هاى بزرگى ، پذيرنده اندك ستايشى ، سپاسگوى كمترين سپاسى ، نكوكار و احسان كننده و صاحب دهشى . معبودى جز تو نيست . بازگشت ، به سوى توست.
۱۳۸۶.امام زين العابدين عليه السلام :بار خدايا ! هر آرزو و گمان و حسدى كه شيطان در دل من مى افكنَد ، تو آن را به يادكرد از بزرگى ات و انديشيدن در توانايى ات و تدبير بر ضدّ دشمنت بدل نماى . هر ناسزا يا زشتگويى يا دشنام به آبرو يا شهادت نادرست يا غيبت كردن از مؤمن يا ناسزا گفتن به او پيش رويش و مانند اينها ـ كه شيطان بر زبان من جارى مى گرداند ـ ، تو آن را به ستايشى از خودت و غرق شدن در ثنايت و بيان مجد و عظمتت و سپاس گزارى از نعمتت و اعتراف به احسانت و شمارش نعمت هايت مبدّل گردان .
۱۳۸۷.امام زين العابدين عليه السلامـ در دعا ـ: [خدايا!] زبانِ مرا به ستايش و سپاس و ياد و ثنا گويى از خودت ، گويا گردان .
۱۳۸۸.امام زين العابدين عليه السلام :تو از كسى كه سپاست گويد ، سپاس گزارى [و قدردانى] مى كنى ؛ با آن كه تو ، خود ، او را به سپاس گفتن الهام فرموده اى . و به كسى كه تو را بستايد ، پاداش مى دهى ؛ با آن كه تو خود ، ستايش كردنت را به او آموخته اى! .. . پس تو را ستايش ؛ تا هر زمان كه براى ستودن تو ، راهى يافت شود و تا آن گاه كه براى ستايش ، لفظى باقى مانده باشد كه با آن ستوده شوى ، و معنايى كه ستايش تو را باز گويد.
اى آن كه با نيكى و بخشش به بندگان ، آنها را به ستايش خويش بر انگيخته اى و ايشان را در نواخت و عطايت غرقه ساخته اى!