۱۴۳۹.الإقبالـ به نقل از ابوعمرو محمّد بن محمّد بن نصر سَكونى ـ: از ابو بكر احمد بن محمّد بن عثمان بغدادى خواستم دعاهاى ماه رمضان را ـ كه عمويش ابو جعفر محمّد بن عثمان بن سعيد عَمرى آنها را مى خوانده است ـ به من نشان دهد . او دفترى را كه جلدى قرمز داشت ، در اختيار من نهاد و من دعاهاى فراوانى را از روى آن نوشتم ، كه يكى از آنها اين است :
«اين دعا را در هر شب ماه رمضان مى خوانى ؛ زيرا در اين ماه ، فرشتگان دعا را مى شنوند و براى دعا كننده آمرزش مى طلبند . آن دعا اين است :
بار الها ! ثنا را با ستايش تو آغاز مى كنم ، كه تو به لطف خويش ، به راه درست راه نمايى مى كنى . من يقين دارم كه تو در هنگام بخشش و مهرورزى ، مهربان ترينِ مهربانانى و در وقت كيفر و انتقام ، بى رحم ترينِ كيفر دهندگانى و در جايگاه كبريا و عظمت ، بزرگ ترينِ متكبّرانى ... .
ستايش ، خدايى را كه زن و فرزندى نگرفته است ، و در جاندارى شريك ندارد ، و ناتوان نبوده تا او را حامى و پشتيبانى باشد . و او را به بزرگى ياد كن.
ستايش ، خداى را با همه ستايش هايش ، بر همه نعمت هايش .
ستايش ، خدايى را كه در سلطنتش بى رقيب ، و در فرمان روايى اش بلامنازع است . ستايش ، خدايى را كه در كار آفرينش ، شريكى ندارد و در عظمتش بى همتاست .
ستايش ، خداى را كه آفرينش ، همه فرمان بردار و ستاينده اويند ، كَرَم او نشان از بزرگى او دارد ، و دستش به بخشش گشاده است ؛ خدايى كه خزانه هايش كاستى نگيرد ، و فراوانىِ عطا ، جز بر بخشندگى و كَرَم او نيفزايد ، كه او توانگر و پر بخشش است ... .
ستايش ، خداى را كه صاحب ملك [ ـِ جهان] است ، روان كننده كشتى هاست و رام كننده بادها ، شكافنده صبحگاهان است و جزا دهنده ، پروردگار جهانيان است .
ستايش ، خداى را بر بردبارى اش با آن كه مى داند . ستايش ، خداى را بر بخشودنش با آن كه توانايى [بر گرفتن انتقام] دارد . ستايش ، خداى را بر درنگ بسيارش در خشم گرفتن ، در حالى كه او آنچه اراده كند ، مى تواند انجام دهد.
ستايش ، خداى را كه آفريننده آفرينش است و گستراننده روزى ، پروردگار شكوه و ارج و دهش و نعمت است ؛ خدايى كه چون دور است ، ديده ديده نمى شود و چون نزديك است ، گواه نجواست ؛ خجسته و والاست.
ستايش ، خدايى را كه نه ستيزنده اى دارد كه با او برابرى كند ، و نه همانندى كه با او همشكل باشد ، و نه پشتيبانى كه حمايتش نمايد . با عزّتش ، عزّتمندان را مقهور ساخته است و بزرگان ، در برابر بزرگى او كوچكى كنند ، و با قدرت خود به آنچه خواهد ، دست يابد.
ستايش ، خدايى را كه هر گاه صدايش زنم ، پاسخم مى دهد و هر عيبى را بر من مى پوشاند ؛ با آن كه من نافرمانى او مى كنم . به من نعمت هاى بزرگ مى دهد ، حال آن كه من پاداشش نمى دهم . چه بسيار موهبت هاى گوارايى كه به من عطا فرموده ، و چه بسيار بلاهاى ترسناكى كه از من برطرف نموده ، و چه بسيار زيبايى ها و شادى هاى دل پذيرى كه به من نشان داده است . پس ستايشْ كنان ثنايش مى گويم ، و تسبيحگويان يادش مى كنم.
ستايش ، خدايى را كه حجابش كنار نرود ، و درِ خانه اش بسته نشود . درخواست كننده از او ، دست خالى باز گردانده نشود و آن كه به او اميد بسته ، نوميد باز نگردد.
ستايش ، خدايى را كه بيمناكان را امان مى دهد و درست كاران را نجات مى بخشد ، مستضعفان را بالا مى برد و مستكبران را پست مى گرداند ، فرمان روايانى را نابود مى كند و ديگرانى را جانشين آنها مى سازد . ستايش ، خداى را كه در هم كوبنده گردن كشان ، نابود كننده ستمگران ، رسنده به گريختگان ، كيفر دهنده ستمكاران ، فرياد رس فرياد خواهان ، كانون نيازهاى جويندگان ، و تكيه گاه مؤمنان است .
ستايش ، خدايى را كه از ترس او ، آسمان ها و ساكنان آنها مى لرزند ، زمين و جمعيت آن تكان مى خورند ، و درياها و موجوداتى كه در اعماق آنها شنا مى كنند ، موج بر مى دارند.
(ستايش ، خدايى را كه ما را به اين [دين] ، هدايت فرمود و اگر نبود كه خدا هدايتمان فرموده ، ما خود ، هدايت نمى شديم) .
ستايش ، خدايى را كه مى آفريند و خود ، آفريده نشده است ؛ روزى مى دهد و خود ، روزى داده نمى شود ؛ مى خورانَد و خود ، خوراك نمى خورد ؛ زندگانى را مى ميراند و مردگان را زنده مى كند و خود ، زنده ناميراست ؛ خوبى ها، همه در دست اوست و او بر هر چيزى تواناست.