۱۵۵۸.امام زين العابدين عليه السلام :تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، يگانه اى و تنها ، تكى و بى همتا . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، بزرگوارى و با گذشت ، بزرگى و مقام كبريايى دارى ، كبيرى و متكبّر . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، والايى و برين ، سخت پُرتوان . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، مهرگستر و مهربانى ، دانا و سنجيده كارى . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، شنوا و بينايى ، ديرين و آگاهى . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، بزرگوار و بزرگوارترينى . پايدار و پايدارترينى ، تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، نخستينى و پيش از هر كس ، واپسينى و پس از هر عدد . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ؛ همانى كه در عين بلندى ، نزديك و در عين نزديكى ، بلند است . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، صاحب درخشندگى و شكوه و بزرگى و ستايش . تويى خدا ، معبودى جز تو نيست ، تويى كه موجودات را از هيچ ريشه و مايه اى ايجاد كردى ، و صورت ها را بى هيچ نمونه اى صورت بخشيدى ، و نوپديدها را بى هيچ تقليدى [ از كسى] ، پديد آوردى.
۱۵۵۹.امام زين العابدين عليه السلام :معبودى جز تو نيست . تو بسى برترى از آنچه ستمكاران (مشركان و .. .) مى گويند . بار خدايا ! تو را ـ كه نزديك ترينِ گواهانى ـ گواه مى گيرم و نيز آنان را كه نزد من حاضرند ـ از فرشتگان مقرّبت و بندگان درست كارت ؛ از جنّ و آدمى ـ ، همگى را گواه مى گيرم كه با نهادى پاك و بينشى پيراسته از شك ، گواهى مى دهم ؛ گواهى اى كه با اخلاص و يقين ، بدان معتقدم و آن را به طمع رهايى و امان [از آتش و عذاب] آماده مى كنم و از سرِ تصديق به پروردگارىِ تو ، در دل مى پرورانم و از روى حقيقتْ دانستنِ يگانگى تو ، به زبانش مى آورم و راه را بر آن نمى بندم و در تأويل آن كجروى نمى كنم ، [گواهى مى دهم] كه تو خدايى ، پروردگار منى ، احدى را شريك تو نمى دانم ، و جز تو پناهى نمى شناسم.
معبودى جز خدا نيست كه يگانه است و بى انباز . يكى است كه در عدد نيايد و فردى است كه با هيچ كس سنجيده نشود . از همانندى و مناسبت ، بالاتر است و از داشتن زن و فرزند ، مبرّاست.