4 / 12
توحيدگويى هاى رسيده از امام مهدى عليه السلام
۱۵۷۳.امام على عليه السلامـ در وصف حضرت قائم عليه السلام ـ: گويا مى بينمش كه سوار بر اسب پاسفيدى كه از پيشانى تا بينى اش خط سپيدى مى درخشد ، از وادى السلام به مسيل سهله گذشته است و دعا مى كند و در دعايش مى گويد:
«حق كه معبودى جز خدا نيست ، حقّ . ايمان دارم و از سر صدق مى گويم كه معبودى جز خدا نيست ، معبودى جز خدا نيست و من بنده و برده اويم . بار خدايا ! اى عزّتبخش هر مؤمن تنها ، و اى خوار كننده هر گردن كش خيره سر . تويى پناه من ، آن گاه كه همه راه ها به رويم بسته شود و زمين با همه پهناورى اش ، بر من تنگ گردد.
بار خدايا ! تو مرا آفريدى ، در حالى كه از آفريدن من بى نياز بودى ، و اگر تو مرا يارى نكرده بودى ، بى گمان ، من شكست خورده بودم . اى پراكننده رحمت از جايگاه هاى آن ، و بيرون آورنده بركت ها از كان هايشان ! اى كسى كه اوج بلندى را ويژه خويش گردانيد ، پس دوستانش از عزّت او عزّت مى يابند . اى كسى كه شاهان در برابرش طوع خوارى برگردن خويش افكنده اند و از هيبت او ترسانند ! از تو درخواست مى كنم به حقّ آن نامت كه با آن ، آفريدگانت را آفريدى و همگى فرمان بردار تو هستند . از تو درخواست مى كنم كه بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستى ، و وعده ات را به من تحقّق بخشى ، و در فرج من تعجيل فرمايى ، و مرا كفايت كنى و در عافيت و سلامتم بدارى ، و حاجت هايم را برآورى ؛ هم اينك هم اينك ، همين امشب همين امشب ، كه تو بر هر چيز توانايى» .