۱۷۹۰.سنن ابن ماجةـ به نقل از اُسامة بن زيد ـ: روزى پيامبر خدا به يارانش فرمود : «آيا كسى نيست كه براى بهشت ، دامن همّت به كمرزند؟ زيرا كه هيچ چيز ، جاى بهشت را نمى گيرد . به خداوند كعبه سوگند كه بهشت ، نورى است كه مى درخشد ، وگلزارى است كه پيچ و تاب مى خورد ، و كاخى است افراشته ، و رودى است روان ، و ميوه زارى است انبوه ، با ميوه هاى رسيده ، و همسرانى زيبا و خوش سيما ، و جامه هايى فراوان در جايباشى جاويدان ، با شادمانى و خرّمى ، در خانه هايى بلند و بى نقص و باشكوه!
ياران گفتند : ما براى آن ، دامن همّت به كمر مى زنيم ، اى پيامبر خدا .
حضرت فرمود : «بگوييد ، اگر خدا خواهد!» .
۱۷۹۱.امام باقر عليه السلام :مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و از او ، چيزى خواست . پيامبر خدا فرمود : «آيا كسى هست كه قرض دهد؟».
مردى از انصار ، از تيره بنى حُبلى ۱ ، برخاست و گفت : من ، اى پيامبر خدا .
فرمود : «پس چهار بارِ شتر ، خرما به اين مرد بده» .
او داد . پس از مدّتى ، آن مرد انصارى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و طلبش را خواست . پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود : «باشد ، اگر خدا خواهد!» .
براى بار دوم آمد و طلبش را خواست ، پيامبر صلى الله عليه و آله دوباره فرمود : باشد ، اگر خدا بخواهد!
بار سوم آمد و طلبيد . باز فرمود : «باشد ، اگر خدا خواهد!
مرد گفت : اى پيامبر خدا! چه قدر فرمودى : باشد ، اگر خدا خواهد؟!
پيامبر خدا ، خنديد و فرمود : «آيا مردى هست كه قرض بدهد؟».
مردى برخاست و گفت : من ، اى پيامبر خدا .
فرمود : «چه قدر دارى؟».
گفت : هر قدر بخواهى .
فرمود : «پس ، هشت بارِ شتر ، خرما به او بده» .
مرد انصارى گفت : من فقط چهار بار طلب داشتم ، اى پيامبر خدا .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آن چهار بار اضافى هم مال تو» .