19
نهج الذكر (ع-ف) ج3

۱۵۷۷.امام على عليه السلامـ در بيان معناى «خدا ، بزرگ تر است» در «تكبيرة الإحرام»۱ـ:يعنى او بزرگ تر از آن است كه با پنجه ها ۲ (انگشتان) لمس گردد و با حواس ، ادراك شود . معناى «خدا» هم همان است كه گفتيم ، يعنى كسى كه چيزها را از مرز نيستى به هستى مى آورد . و «بزرگ تر است» ، يعنى بزرگ تر از آن است كه در وصف آيد .

۱۵۷۸.امام حسين عليه السلام :در مسجد نشسته بوديم كه مؤذّن ، بالاى مناره رفت و گفت : «خدا ، بزرگ تر است . خدا ، بزرگ تر است» .
امير مؤمنان على بن ابى طالب عليه السلام گريست و ما هم با گريه او گريستيم . چون مؤذّن ، اذانش را تمام كرد ، امام عليه السلام فرمود : «آيا مى دانيد مؤذّن چه مى گويد؟».
گفتيم : خدا و پيامبرش و وصىّ او بهتر مى دانند .
فرمود : «اگر بدانيد كه او چه مى گويد ، هر آينه ، كم مى خنديد و بسيار مى گِرييد . جمله خدا ، بزرگ تر است ، معانى بسيار دارد ، از جمله : گفته «خدا ، بزرگ تر است» مؤذّن ، نشان از ديرينگى و اَزَلى بودن و ابدى بودن و دانش و نيرو و توانايى و بردبارى و بزرگوارى و بخشندگى و دَهِش و كبريايى خداوند دارد . پس وقتى مؤذّن مى گويد : «خدا ، بزرگ تر است» ، در واقع مى گويد : خدا ، همان كسى است كه آفرينش و فرمايش ، ويژه اوست و با خواست او ، آفرينش ، صورت مى پذيرد و هر چيزى ، از آفرينش از او سر مى زند و آفرينش ، به او باز مى گردد و او ، نخستين است و پيش از هر چيزى ، پيوسته بوده است و واپسين است و پس از هر چيزى ، همواره خواهد بود و آشكار است و برتر (/ آشكارتر) از هر چيزى است و ادراك نمى شود ، و نهان است و نهان تر از هر چيزى است و محدود نمى گردد . پس او ماناست و هر چيزى جز او ، نابود شدنى است .
معناى دوم «خدا ، بزرگ تر است» ، يعنى دانا و آگاه است ، آنچه را بوده و آنچه را كه بود شود ، پيش از آن كه بود گردد ، مى داند .
معناى سوم «خدا ، بزرگ تر است» ؛ يعنى او بر هر چيزى تواناست . در آنچه بخواهد ، توانايى دارد ، به توان خويش ، نيرومند است . بر آفريدگانش اقتدار دارد . نيرومندى اش ، ذاتىِ اوست . قدرتش بر همه موجودات ، سايه افكنده است و چون چيزى را اراده كند ، فقط مى فرمايد : «هست شو!» و آن ، [بى درنگ ،] هست مى شود .
معناى چهارم «خدا ، بزرگ تر است» ، يعنى بردبار و بزرگوار است ، چنان بردبارى مى ورزد كه گويا نمى داند [گناه و معصيتى شده است] ، و چنان گذشت مى كند كه گويا نمى بيند ، و چنان مى پوشانَد كه گويا اصلاً نافرمانى نمى شود ، از سرِ بزرگوارى و گذشت و بردبارى، در كيفر دادن ، شتاب نمى ورزد .
معناى ديگر «خدا ، بزرگ تر است» ، يعنى بخشنده بى چشمداشت است ، پُرداد و دَهِش است ، رفتارش بزرگوارانه است .
معناى ديگر «خدا ، بزرگ تر است» ، نفى چگونگى از اوست . گويا [مؤذّن] مى گويد : خدا ، بزرگ تر از آن است كه وصف كنندگان ، به اندازه اوصاف او ـ كه بدانها موصوف است ـ ، دست يابند . وصف كنندگان ، در حقيقت ، به فراخور [درك و گنجايش] خودشان ، او را وصف مى كنند ، نه به فراخور بزرگى و شكوه او . خداوند ، بسى برتر و بزرگ تر از آن است كه وصف كنندگان ، به اوصاف او برسند .
معناى ديگر «خدا ، بزرگ تر است» ، اين است كه گويا [مؤذّن] مى گويد : خدا ، برترين و شكوهمندترين است ، از بندگانش بى نياز است ، به كردارهاى بندگانش نيازى ندارد ... .
گفته «خدا ، بزرگ تر استِ» ۳ مؤذّن ، يعنى اين كه مى گويد : خدا ، برتر و بزرگ تر از آن است كه احدى از آفريدگانش بداند چه ارج و پاداشى دارد نزد او ، آن بنده اى كه پاسخش دهد و از او و اولياى امرِ او فرمان ببرد و او را بشناسد و بندگى اش كند و به او و به ياد او سرگرم شود ، و دوستش بدارد و با او همدم شود ، و به او اطمينان و اعتماد كند ، و از او بترسد و به او اميد بندد و مشتاق او باشد ، و فرمان و قضاى او را بپذيرد و بدان ، راضى باشد .
در «خدا ، بزرگ تر استِ» دوم ، مى گويد : خدا ، بزرگ تر و برتر و بِشكوه تر از آن است كه كسى بداند چه اندازه كرامت براى دوستانش و كيفر براى دشمنانش فراهم آورده است ، و براى كسى كه او را و پيامبرش را اجابت كند ، چه مقدار بخشش و آمرزش و نعمت ، و براى آن كه او را انكار و نفى كند ، چه اندازه عذاب و كيفر و خوارى در نظر گرفته است .

1.منظور از «تكبيرة الاحرام» يا «تكبيرة الافتتاح» ، تكبيرى است كه نمازگزار با آن ، وارد نماز مى گردد . چون با اين تكبير ، نماز آغاز مى شود .

2.شايد مراد از «اخماس» ، حواسّ پنجگانه ظاهرى باشد و مراد از «حواس» ، «حواس باطنى» .

3.يعنى «اللّه اكبر»هاى آخر اذان .


نهج الذكر (ع-ف) ج3
18

۱۵۷۷.الإمام عليّ عليه السلامـ في بَيانِ مَعنى «اللّهُ أكبَرُ» في تَكبيرَةِ الاِفتِتاحِ ـ: هُوَ أكبَرُ مِن أن يُلمَسَ بِالأَخماسِ ، ويُدرَكَ بِالحَواسِّ . ومَعنَى «اللّهُ» : هُوَ الَّذي ذَكَرناهُ أَنَّهُ يُخرِجُ الشَّيءَ مِن حَدِّ العَدَمِ إلَى الوُجودِ . و«أكبَرُ» : أكبَرُ مِن أن يوصَفَ . ۱

۱۵۷۸.الإمام الحسين عليه السلام :كُنّا جُلوسا فِي المَسجِدِ ، إذ ۲ صَعِدَ المُؤَذِّنُ المَنارَةَ ، فَقالَ : اللّهُ أكبَرُ ، اللّهُ أكبَرُ ، فَبَكى أميرُ المُؤمِنينَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ عليه السلام ، وبَكَينا بِبُكائِهِ ، فَلَمّا فَرَغَ المُؤَذِّنُ قالَ : أتَدرونَ ما يَقولُ المُؤَذِّنُ؟ قُلنا : اللّهُ ورَسولُهُ ووَصِيُّهُ أعلَمُ!
فَقالَ : لَو تَعلَمونَ ما يَقولُ لَضَحِكتُم قَليلاً ولَبَكَيتُم كَثيرا ، فَلِقَولِهِ : «اللّهُ أكبَرُ» مَعانٍ كَثيرةٌ ، مِنها :
إنَّ قَولَ المُؤَذِّنِ : «اللّهُ أكبَرُ» يَقَعُ عَلى قِدَمِهِ ، وأزَلِيَّتِهِ ، وأبَدِيَّتِهِ ، وعِلمِهِ ، وقُوَّتِهِ ، وقُدرَتِهِ ، وحِلمِهِ ، وكَرَمِهِ ، وجودِهِ ، وعَطائِهِ ، وكِبرِيائِهِ . فَإِذا قالَ المُؤَذِّنُ : «اللّهُ أكبَرُ» فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُ الَّذي لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ ، وبِمَشِيَّتِهِ كانَ الخَلقُ ، ومِنهُ كانَ كُلُّ شَيءٍ لِلخَلقِ ، وإلَيهِ يَرجِعُ الخَلقُ ، وهُوَ الأَوَّلُ قَبلَ كُلِّ شَيءٍ لَم يَزَل ، وَالآخِرُ بَعدَ كُلِّ شَيءٍ لا يَزالُ ، وَالظّاهِرُ فَوقَ كُلِّ شَيءٍ لا يُدرَكُ ، وَالباطِنُ دونَ كُلِّ شَيءٍ لا يُحَدُّ ، فَهُوَ الباقي وكُلُّ شَيءٍ دونَهُ فانٍ .
وَالمَعنَى الثّاني «اللّهُ أكبَرُ» : أي العَليمُ الخَبيرُ ، عَلِمَ ما كانَ وما يَكونُ قَبلَ أن يَكونَ .
وَالثّالِثُ : «اللّهُ أكبَرُ» أي القادِرُ عَلى كُلِّ شَيءٍ ، يَقدِرُ عَلى ما يَشاءُ ، القَوِيُّ لِقُدرَتِهِ ، المُقتَدِرُ عَلى خَلقِهِ ، القَوِيُّ لِذاتِهِ ، قُدرَتُهُ قائِمَةٌ عَلَى الأَشياءِ كُلِّها ، إذا قَضى أمرا فَإِنَّما يَقولُ لَهُ : كُن ، فَيَكونُ .
وَالرّابِعُ : «اللّهُ أكبَرُ» عَلى مَعنى حِلمِهِ ، وكَرَمِهِ ، يَحلُمُ كَأَنَّهُ لا يَعلَمُ ، ويَصفَحُ كَأَنَّهُ لا يَرى ، ويَستُرُ كَأَنَّهُ لا يُعصى ، لا يَعجَلُ بِالعُقوبَةِ كَرَما وصَفحا وحِلما .
وَالوَجهُ الآخَرُ في مَعنى «اللّهُ أكبَرُ» : أيِ الجَوادُ ، جَزيلُ العَطاءِ ، كَريمُ الفَعالِ .
وَالوَجهُ الآخَرُ : «اللّهُ أكبَرُ» فيهِ نَفيُ كَيفِيَّتِهِ ۳ ، كَأَنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أجَلُّ مِن أن يُدرِكَ الواصِفونَ قَدرَ صِفَتِهِ الَّتي هُوَ مَوصوفٌ بِها ، وإنَّما يَصِفُهُ الواصِفونَ عَلى قَدرِهِم لا عَلى قَدرِ عَظَمَتِهِ وجَلالِهِ ، تَعالَى اللّهُ عَن أن يُدرِكَ الواصِفونَ صِفَتَهُ عُلُوّا كَبيرا .
وَالوَجهُ الآخَرُ : «اللّهُ أكبَرُ» كَأَنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أعلى وأجَلُّ ، وهُوَ الغَنِيُّ عَن عِبادِهِ ، لا حاجَةَ بِهِ إلى أعمالِ خَلقِهِ . . .
وأمّا قَولُهُ : «اللّهُ أكبَرُ» ۴ ، فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أعلى وأجَلُّ مِن أن يَعلَمَ أحَدٌ مِن خَلقِهِ ما عِندَهُ مِنَ الكَرامَةِ لِعَبدٍ أجابَهُ وأطاعَهُ وأطاعَ وُلاةَ أمرِهِ ، وعَرَفَهُ وعَبَدَهُ وَاشتَغَلَ بِهِ وبِذِكرِهِ ، وأحَبَّهُ وأنِسَ بِهِ ، وَاطمَأَنَّ إلَيهِ ووَثِقَ بِهِ ، وخافَهُ ورَجاهُ وَاشتاقَ إلَيهِ ، ووافَقَهُ في حُكمِهِ وقَضائِهِ ورَضِيَ بِهِ .
وفِي المَرَّةِ الثّانِيَةِ : «اللّهُ أكبَرُ» ، فَإِنَّهُ يَقولُ : اللّهُ أكبَرُ وأعلى وأجَلُّ مِن أن يَعلَمَ أحَدٌ مَبلَغَ كَرامَتِهِ لِأَولِيائِهِ ، وعُقوبَتِهِ لِأَعدائِهِ ، ومَبلَغَ عَفوِهِ وغُفرانِهِ ونِعمَتِهِ لِمَن أجابَهُ وأجابَ رَسولَهُ ، ومَبلَغَ عَذابِهِ ونَكالِهِ وهَوانِهِ لِمَن أنكَرَهُ وجَحَدَهُ . ۵

1.بحار الأنوار : ج ۸۴ ص ۳۸۰ ح ۳۵ نقلاً عن العلل لمحمّد بن عليّ بن إبراهيم .

2.في المصدر : «إذا» ، والتصويب من معاني الأخبار .

3.في معاني الأخبار : «نفي صفته وكيفيّته» .

4.أي التي في أواخر الأذان .

5.التوحيد : ص ۲۳۸ ح ۱ ، معاني الأخبار : ص ۳۸ ح ۱ كلاهما عن يزيد بن الحسن عن الإمام الكاظم عن آبائه عليهم السلام .

  • نام منبع :
    نهج الذكر (ع-ف) ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 149929
صفحه از 599
پرینت  ارسال به