313
نهج الذكر (ع-ف) ج4

۲۹۳۰.امام على عليه السلامـ از دعاى امان ـ: ... بار خدايا! تو در كتاب استوارِ گويايت ، از زبان پيامبر راستگويت ـ كه درودهاى تو بر او و خاندانش باد ـ ، فرموده اى: «نسبت به پروردگارشان ، فروتنى نكردند و به زارى در نيامدند» . اينك من ـ اى پروردگارم ـ ، فروتنانه به تو زارى مى كنم، به تو پناه آورده ام، بر تو توكّل كرده ام.
و فرموده اى ـ اى آقا و سَرور من ـ : «اگر آن گاه كه به خود ستم كردند ، نزد تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر ، برايش آمرزش مى طلبيد ، بى گمان ، خدا را توبه پذيرى مهربان مى يافتند» ، و من ـ اى آقاى من ـ ، از تو آمرزش مى خواهم و از گناهانم ، توبه و بازگشت مى كنم، و به خطاهايم اعتراف دارم، و از لغزشم پوزش مى طلبم . پس بر من ببخش آنچه را كه تو خود ، از آن آگاهى.
و فرموده اى ـ اى آن كه ستايشت بزرگ و نام هايت مقدّس است ـ : «اى بندگان من كه بر خويشتن ، زياده روى روا داشته ايد! از رحمت خداوند ، نوميد نشويد . خداوند، همه گناهان را مى آمرزد ، كه او آمرزگار و مهربان است» . به چشم ـ اى خداوند ـ به چشم! اطاعت مى شود [نوميد نمى شوم] . خوبى، همه در دست توست .
سَرورا! من بر خويشتن ، زياده روى روا داشتم. اينك ، چونان زبونانِ گنهكار نافرمان گستاخ بر تو ـ همانان كه به نويدها و تهديدهاى تو اعتنا نكردند و به اطاعت از تو و اطاعت از پيامبرت بى توجّهى نمودند ـ ، ايستاده ام . چه گستاخى ها كه بر تو نمودم ، و چه فريب ها كه خود را دادم! اينك به گناه خويش معترفم، در گرو كردار خويشم، از راه درست خود ، منحرف گشته ام، در خطاهاى خويش ، فرو رفته ام، در درياهاى گناهانم ، غرقه گشته ام، از پا فتاده ام (/تكيه گاهى جز تو ندارم).
آقاى من! جز تو كسى را نمى يابم كه گناهانم را بيامرزد، توبه ام را بپذيرد، آوازم را بشنود، از لغزشم در گُذرد (/ دست من افتاده را بگيرد) ، عيب هايم را بپوشانَد و دعايم را اجابت كند. پس مرا از آنچه به كسى كه بر خويشتنْ زياده روى روا داشت و تو را نافرمانى كرد و سپس خشنودى تو را به دست آورد، جود و بخشش كرده اى ، محروم مگردان و مرا كه به تو پناه آورده ام و به تو متوسّل گشته ام و به آستان تو بار افكنده ام و از تو حمايت خواسته ام ، به هلاكت ميفكن.
سَرورا! تو را مى خوانم كه تو خود ، مرا بدان فرمان داده اى و [اجابتم را] براى من ، ضمانت كرده اى. از تو مى خواهم ، پس عطايم فرما. از تو تقاضا مى كنم ، پس محرومم مگردان. مرا بيامرز و توبه ام را بپذيرد و از من ، خشنود شو ، و اگر خشنود هم نمى شوى ، [لااقل] مرا عفو فرما؛ چه گاه سَرور از بنده اش خشنود نمى شود ؛ ليكن او را عفو مى كند. خواهش من ، به خواهش گدايان نمى مانَد؛ زيرا گدا ، هرگاه درخواستى كند و دست رد به سينه او زده شود و از دَهِش به او خوددارى گردد ، دست بر مى دارد و در پىِ كار خويش مى رود، امّا من از تو درخواست مى كنم و پاى مى فِشُرم ـ كه تو كريم و بخشنده اى ـ ، و از ساحت تو به دور است كه گداى حاجتمندى را كه دست به سوى احسان تو دراز كرده و صدقه تو را مى طلبد و به درگاه تو بار افكنده و درِ خانه تو را مى كوبد، رد كنى.
به عزّت و جلالت سوگند ـ سرورم ـ كه اگر گناهان من ، ميان آسمان و زمين را پُر كنند و از ستارگان درگذرند و [يا ]به زير زمين برسند و از زمين هاى هفتگانه زيرين بگذرند و از شن ها و ريگ ها افزون شوند ، از چشمداشتِ آمرزش تو ، مأيوس نمى شوم و از انتظارِ خشنودى تو ، نوميد نمى گردم.
معبودا و سرورا! تو خود ، مرا به بهشت خواهى ره نمون شدى و وسيله رسيدن به آن را به من معرّفى كردى، و اينك ، من با آن وسيله، يعنى محمّد و خاندان او ـ كه درود خدا بر همه آنان باد ـ ، به تو متوسّل مى شوم . مگر مى شود تو درخواست كنندگان را به احسان و دَهِش خود ، راهنمايى كنى و آن گاه ، آنها را از ايشان ، دريغ دارى، در حالى كه كريمى و در همه كارها[يت] ستوده اى؟! نه . به عزّتت سوگند ـ اى سَرور من ـ ، تو كريم ترى و فضل و بخشش تو گسترده تر از اين است.
بار خدايا! مرا بيامرز و بر من ، رحم آور، و از من ، خشنود شو و توبه ام را بپذير، و مرا مصون بدار و از من ، درگذر، و به راه راستم ببر و توفيقم ده و براى من ، انتخاب كن، و مرا در زنهار خود بدار و عذابم مكن... .


نهج الذكر (ع-ف) ج4
312

۲۹۳۰.عنه عليه السلامـ مِن دُعاءِ الأَمانِ ـ: ... اللّهُمَّ إنَّكَ قُلتَ في مُحكَمِ كِتابِكَ النّاطِقِ ، عَلى لِسانِ نَبِيِّكَ الصّادِقِ ، صَلَواتُكَ عَلَيهِ وآلِهِ : «فَمَا اسْتَكَانُواْ لِرَبِّهِمْ وَ مَا يَتَضَرَّعُونَ»۱ ، فَها أنَا يا رَبِّ مُستَكينٌ مُتَضَرِّعٌ إلَيكَ ، عائِذٌ بِكَ ، مُتَوَكِّلٌ عَلَيكَ .
وقُلتَ يا سَيِّدي ومَولايَ : «وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّـلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّابًا رَّحِيمًا»۲ ، وأنَا يا سَيِّدي أستَغفِرُكَ وأتوبُ وأبوءُ بِذَنبي ، وأعتَرِفُ بِخَطيئَتي ، وأستَقيلُكَ عَثرَتي ، فَهَب لي ما أنتَ بِهِ خَبيرٌ .
وقُلتَ جَلَّ ثَناؤُكَ وتَقَدَّسَت أسماؤُكَ : «يَـعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»۳ ، فَلَبَّيكَ اللّهُمَّ لَبَّيكَ وسَعدَيكَ ، وَالخَيرُ في يَدَيكَ .
أنَا يا سَيِّدِي المُسرِفُ عَلى نَفسي ، قَد وَقَفتُ مَوقِفَ الأَذِلّاءِ المُذنِبينَ العاصينَ المُتَجَرِّئينَ عَلَيكَ ، المُستَخِفّينَ بِوَعدِكَ ووَعيدِكَ ، اللّاهينَ عَن طاعَتِكَ وطاعَةِ رَسولِكَ ، فَأَيَّ جُرأَةٍ اجتَرَأتُ عَلَيكَ ! وأيَّ تَغَرُّرٍ غَرَرتُ بِنَفسي ! فَأَنَا المُقِرُّ بِذَنبي ، المُرتَهَنُ بِعَمَلي ، المُتَحَيِّرُ عَن قَصدي ، المُتَهَوِّرُ في خَطيئَتي ، الغَريقُ في بُحورِ ذُنوبي ، المُنقَطِعُ بي ، لا أجِدُ لِذُنوبي غافِرا ، ولا لِتَوبَتي قابِلاً ، ولا لِنِدائي سامِعا ، ولا لِعَثرَتي مُقيلاً ، ولا لِعَورَتي ساتِرا ، ولا لِدُعائي مُجيبا غَيرَكَ يا سَيِّدي ، فَلا تَحرِمني ما جُدتَ بِهِ عَلى مَن أسرَفَ عَلى نَفسِهِ وعَصاكَ ثُمَّ تَرَضّاكَ ، ولا تُهلِكني إن عُذتُ بِكَ ولُذتُ وأنَختُ بِفِنائِكَ وَاستَجَرتُ بِكَ .
إن دَعَوتُكَ يا مَولايَ فَبِذلِكَ أمَرتَني وأنتَ ضَمِنتَ لي ، وإن سَأَلتُكَ فَأَعطِني ، وإن طَلَبتُ مِنكَ فَلا تَحرِمني ، إلهي ، اغفِر لي وتُب عَلَيَّ وَارضَ عَنّي ، وإن لَم تَرضَ عَنّي فَاعفُ عَنّي ، فَقَد لا يَرضَى المَولى عَن عَبدِهِ ثُمَّ يَعفو عَنهُ ، لَيسَ تُشبِهُ مَسأَلَتي مَسأَلَةَ السُّؤّالِ ؛ لِأَنَّ السّائِلَ إذا سَأَلَ ورُدَّ ومُنِعَ امتَنَعَ ورَجَعَ ، وأنَا أسأَ لُكَ واُلِحُّ عَلَيكَ بِكَرَمِكَ وجودِكَ وجَنابِكَ مِن رَدِّ سائِلٍ مُستَعطٍ ، يَتَعَرَّضُ لِمَعروفِكَ ، ويَلتَمِسُ صَدَقَتَكَ ، ويُنيخُ بِفِنائِكَ ، ويَطرُقُ بابَكَ .
وعِزَّتِكَ وجَلالِكَ يا سَيِّدي ، لَو طَبَّقَت ذُنوبي بَينَ السَّماءِ وَالأَرضِ وخَرَقَتِ النُّجومَ ، وبَلَغَت أسفَلَ الثَّرى ، وجاوَزَتِ الأَرَضينَ السّابِعَةَ السُّفلى ، وأوفَت عَلَى الرَّملِ وَالحَصى ، ما رَدَّنِي اليَأسُ عَن تَوَقُّعِ غُفرانِكَ ، ولا صَرَفَنِي القُنوطُ عَنِ انتِظارِ رِضوانِكَ .
إلهي وسَيِّدي دَلَلتَني عَلى سُؤالِ الجَنَّةِ ، وعَرَّفتَني فيهَا الوَسيلَةَ إلَيكَ ، وأنَا أتَوَسَّلُ إلَيكَ بِتِلكَ الوَسيلَةِ مُحَمَّدٍ وآلِهِ صَلَّى اللّهُ عَلَيهِم أجمَعينَ . أفَتَدُلُّ عَلى خَيرِكَ ونَوالِكَ السُّؤّالَ ثُمَّ تَمنَعُهُم ، وأنتَ الكَريمُ المَحمودُ في كُلِّ الأَفعالِ ! كَلّا وعِزَّتِكَ يا مَولايَ ، إنَّكَ أكرَمُ مِن ذلِكَ وأوسَعُ فَضلاً .
اللّهُمَّ اغفِر لي وَارحَمني ، وَارضَ عَنّي وتُب عَلَيَّ ، وَاعصِمني وَاعفُ عَنّي ، وسَدِّدني ووَفِّق لي وخِر لي ، وَاجعَل لي ذِمَّتَكَ ولا تُعَذِّبني ... . ۴

1.المؤمنون : ۷۶ .

2.النساء : ۶۴ .

3.الزمر : ۵۳ .

4.مصباح الزائر : ص ۹۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۰۰ ص ۴۲۲ .

  • نام منبع :
    نهج الذكر (ع-ف) ج4
    سایر پدیدآورندگان :
    افقی، رسول؛ شیخی، حمیدرضا
    تعداد جلد :
    4
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1387
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 101603
صفحه از 608
پرینت  ارسال به