تسليم - صفحه 390

1877

التَّسليمُ

۰.9042.بحار الأنوار : أوحَى اللّه ُ تعالى إلى داودَ عليه السلام : تُرِيدُ و اُرِيدُ، و إنّما يَكونُ ما اُرِيدُ ، فإن سَلَّمتَ لِما اُريدُ كَفَيتُكَ ما تُرِيدُ ، و إن لَم تُسَلِّم لِما اُرِيدُ أتعَبتُكَ فيما تُرِيدُ ، ثُمّ لا يَكونُ إلاّ ما اُرِيدُ . ۱

۰.9043.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يا عِبادَ اللّه ِ! أنتُم كالمَرضى و رَبُّ العالَمِينَ كالطَّبِيبِ ، فَصَلاحُ المَرضى فيما يَعلَمُهُ الطَّبيبُ و تَدبِيرُهُ بهِ ، لا فيما يَشتَهِيهِ المَريضُ و يَقتَرِحُهُ ، ألا فَسَلِّمُوا للّه ِِ أمرَهُ تكونُوا مِنَ الفائزِينَ . ۲

۰.9044.الإمامُ الباقرُ عليه السلام : أحَقُّ مَن خَلَقَ اللّه ُ بِالتَّسليمِ لِما قَضَى اللّه ُ ، مَن عَرَفَ اللّه َ . ۳

۰.9045.عنه عليه السلام : إنّا لَنُحِبُّ أن نُعافى فِيمَن نُحِبُّ ، فإذا جاءَ أمرُ اللّه ِ سَلَّمنا فيما يُحِبُّ ۴ . ۵

1877

تسليم

۰.9042.بحار الأنوار : خداوند متعال به داود عليه السلام وحى فرمود : تو مى خواهى و من مى خواهم و فقط آن مى شود كه من مى خواهم ؛ پس ، اگر تسليم خواست من شوى ، خواست تو را هم تأمين كنم ، اما اگر تسليم خواست من نشوى ، تو را در راه خواسته ات به رنج افكنم و آن گاه همان شود كه من مى خواهم .

۰.9043.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى بندگان خدا! شما مانند بيماريد و پروردگار جهانيان چون طبيب، و صلاح بيمار در آن چيزى است كه طبيب مى داند و تشخيص مى دهد، نه در آنچه بيمار مى خواهد و پيشنهاد مى كند ؛ هان! پس كار خدا را به خود او بسپاريد ، تا از رستگاران باشيد .

۰.9044.امام باقر عليه السلام : سزاوارترين خلق خدا به تسليم در برابر قضاى او ، كسى است كه خداشناس باشد .

۰.9045.امام باقر عليه السلام : البته ما دوست داريم درباره كسى كه دوستش مى داريم رنج و مصيبتى به ما نرسد ، اما چون فرمان خدا در رسد تسليم چيزى هستيم كه او دوست دارد . ۶

1.بحار الأنوار : ۸۲/۱۳۶/۲۲ .

2.تنبيه الخواطر : ۲/۱۱۷ .

3.بحار الأنوار : ۷۱/۱۵۳/۶۳ .

4.بحار الأنوار : ۴۶/۳۰۱/۴۴ .

5.صدر الحديث في صبيّ له كان مريضا ثمّ توفّي، و قد كان عليه السلام قد أبدى اهتماما كبيرا و اغتمّ عمّا شديدا في مرضه حتّى تبيّن ذلك أصحابُه منه، لكنّه بعد موته كان منبسط الوجه .

6.آغاز اين حديث درباره مريضى يكى از كودكان حضرت مى باشد كه منجر به مرگ او شد. در هنگام بيمارىِ آن كودك ، امام بسيار گرفته و اندوهگين بود، بحدى كه اصحاب متوجه اندوه حضرت شدند اما بعد از مرگ او چهره اش باز و خوش رو بود .

صفحه از 392