امر به معروف و نهی از منکر - صفحه 28

۱۲۹۰۴.الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا رَأى أحَدُكُمُ المُنكَرَ و لَم يَستَطِعْ أن يُنكِرَهُ بِيَدِهِ و لِسانِهِ و أنكَرَهُ بِقَلبِهِ ، و عَلِمَ اللّهُ صِدقَ ذلكَ مِنهُ ، فقَد أنكَرَهُ . ۱

۱۲۹۰۵.عنه عليه السلامـ لِرَجُلٍ قَطَعَ خُطبَتَهُ و قالَ: حَدِّثنا عَن مَيِّتِ الأحياءِ ـ: مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و لِسانِهِ و يَدَيهِ فخِلالُ الخَيرِ حَصَّلها كُلَّها ، و مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و لِسانِهِ و تارِكٌ لَهُ بِيَدِهِ فخَصلَتانِ مِن خِصالِ الخَيرِ ، و مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و تارِكٌ بلِسانِهِ و يَدِهِ فخَلَّةٌ مِن خِلالِ الخَيرِ حازَ ، و تارِكٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ و لِسانِهِ و يَدِهِ فذلكَ مَيِّتُ الأحياءِ . ۲

۱۲۹۰۶.عنه عليه السلامـ لَمّا سُئلَ عَن مَيِّتِ الأحياءِ و هُوَ يَخطُبُ ـ: نَعَم ، إنَّ اللّهَ بَعَثَ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ و مُنذِرينَ ، فصَدَّقَهُم مُصَدِّقونَ ، و كَذَّبَهُم مُكَذِّبونَ ، فيُقاتِلونَ مَن كَذَّبَهُم بِمَن صَدَّقَهُم فيُظهِرُهُمُ اللّهُ ، ثُمّ يَموتُ الرُّسُلُ فتَخلُفُ خُلوفٌ ، فمِنهُم مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بيَدِهِ و لِسانِهِ و قَلبِهِ ، فذلكَ استَكمَلَ خِصالَ الخَيرِ .
و مِنهُم مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بلِسانِهِ و قَلبِهِ تارِكٌ لَهُ بيَدِهِ ، فذلكَ خَصلَتانِ مِن خِصالٍ الخَيرِ تَمَسَّكَ بِهِما و ضَيَّعَ خَصلَةً واحِدَةً و هِيَ أشرَفُها .
و مِنهُم مُنكِرٌ لِلمُنكَرِ بقَلبِهِ تارِكٌ لَهُ بيَدِهِ و لِسانِهِ ، فذلكَ ضَيَّعَ شَرَفَ الخَصلَتَينِ مِنَ الثَّلاثِ و تَمَسَّكَ بِواحِدَةٍ .
و مِنهُم تارِكٌ لَهُ بلِسانِهِ و قَلبِهِ و يَدِهِ فذلكَ مَيِّتُ الأحياءِ . ۳

۱۲۹۰۴.امام على عليه السلام :هر يك از شما كه كار زشت را ببيند و نتواند با دست و زبان خويش به آن اعتراض كند، ولى در دل انكارش كند و خدا بداند كه راست مى گويد، وى آن زشت كارى را انكار كرده است.

۱۲۹۰۵.امام على عليه السلامـ در پاسخ به مردى كه سخنرانى را قطع كرد و گفت: از مرده در ميان زندگان براى ما سخن بگو ـفرمود : كسى كه منكر را با قلب و زبان و دستش انكار كند، همه خصلتهاى نيك را فرا چنگ آورده است و كسى كه منكر را با قلب و زبانش انكار كند و با دست در صدد تغييرش برنيايد، دو خصلت نيك را به دست آورده است و كسى كه منكر را با قلبش انكار كند و با زبان و دست به آن كارى نداشته باشد، يكى از خصلتهاى نيك را دارا شده است و كسى كه با قلب و با زبان و با دست خود به منكر كارى نداشته باشد، او مرده اى است در ميان زندگان.

۱۲۹۰۶.امام على عليه السلامـ در حالى كه مشغول سخنرانى بود در پاسخ به سؤال : مرده در ميان زندگان كيست؟ ـفرمود : آرى، خداوند پيامبران را نويد دهنده و بيم دهنده فرستاد. پس، تصديق گران ، آنها را تصديق كردند و تكذيب كنندگان تكذيب. سپس تكذيب كنندگان با تصديق كنندگان به جنگ بر مى خيزند و خداوند تصديق كنندگان را پيروز مى گرداند. پس از مدّتى پيامبران چشم از جهان فرو مى بندند و در ميان جانشينان و نسلهاى بعد آنان افرادى در برابر زشت كارى با دست و زبان و دل اعتراض مى كنند. اينان همه خصلتهاى خوب را در خود جمع كردند. بعضى ديگر در برابر زشت كارى با زبان و دل اعتراض مى كنند و با دست خود به آن كارى ندارند، كه اين خود دو خصلت خوب است كه اين عدّه فرا چنگ آوردند و خصلت ديگر را، كه برتر است، از دست دادند.
عدّه اى منكَر را در دل انكار مى كنند و با دست و زبان خود كارى به آن ندارند. اينان دو خصلت ارزشمند از اين سه خصلت را از دست دادند و يكى را گرفتند. بعضى هم نه با زبان و نه با دست و نه با دل خويش به زشت كارى اعتراض نكردند. اينان مردگانى هستند در ميان زندگان.

1.غرر الحكم : ۴۱۵۲.

2.بحار الأنوار : ۱۰۰/۸۲/۴۳.

3.كنز العمّال : ۴۴۲۱۶.

صفحه از 39