در پرتو کلام حسینی (حکمت‌های اعتقادی 3) - صفحه 11

3 / 7

قضاى الهى ، واقع شدنى است

۷۲.الفتوح :[در مسير كربلا] امام حسين عليه السلام به حركتش ادامه داد تا در خُزَيميّه ۱ فرود آمد و يك شبانه روز در آن جا ، اقامت كرد . چون صبح شد ، خواهرش زينب عليهاالسلام دختر امام على عليه السلام به او روى آورد و گفت : برادر من ! آيا تو را از چيزى كه ديشب شنيدم ، باخبر كنم ؟
امام حسين عليه السلام فرمود : «آن چيست ؟» .
زينب عليهاالسلام گفت : در ساعتى از شب ، براى قضاى حاجتى بيرون رفتم و شنيدم كه هاتفى از غيب ، ندا مى دهد و مى گويد :
«هان ، اى چشم ! نيك بنگرچه كس پس از من ، بر شهيدان مى گِريد؟
بر گروهى كه مرگ هايشان ، آنان را مى رانَدبه سوى تقدير و براى عملى كردن وعده ام» .
پس امام حسين عليه السلام به زينب عليهاالسلام فرمود : «خواهر من ! آنچه حكم شده ، حتما خواهد شد» .

۷۳.الفتوحـ از امام حسين عليه السلام (در پاسخ به عمر بن عبد الرحمان كه به نرفتن به سوى عراق ، نظر داده بود) ـ: اى پسرعمو ! خداوند، جزاى خير به تو دهد . من دانستم كه تو از سرِ خيرخواهى مى گويى ؛ امّا هر چه خداوند حكم كند ، همان مى شود ؛ به نظرت عمل بكنم يا نكنم .

۷۴.تهذيب الكمال :ابو بكر بن عبد الرحمان بن حارث بن هشام ، نزد امام حسين عليه السلام آمد و گفت : اى پسرعمو ! من ، دلسوز تو هستم و نمى دانم كه به نظر تو چه قدر خيرخواه تو هستم ؟
امام عليه السلام فرمود : «اى ابو بكر ! تو فريبكار و متّهم نيستى . سخنت را بگو» .
گفت : ديدى كه عراقيان با پدر و برادرت چه كردند و تو مى خواهى به سوى آنان بروى؟ ! آنان، بنده دنيايند و همو كه به تو وعده يارى داده است ، با تو مى جنگد و همو كه تو برايش از كسى كه او را يارى مى دهد ، دوست داشتنى ترى ، تو را وا مى نهد . پس خدا را به يادت مى آورم كه جانت را بپايى !
امام عليه السلام فرمود : «اى پسرعمو ! خداوند، جزاى خير به تو دهد كه براى درستى نظرت كوشيدى ؛ ولى هر چه خدا حكم كند ، همان مى شود» .
ابو بكر ، كلمه استرجاع (إنا للّه . . . ) را بر زبان راند و گفت : ما از آنِ خداييم . [مصيبت تو را ]اى ابا عبد اللّه ! به حساب خدا مى گذاريم .

1.خزيميّه ، يكى از منزلگاه هاى حاجيان در راه كوفه به مكّه و پس از ثعلبيه است .

صفحه از 24