یاران امام حسین علیه السلام (بخش اول) - صفحه 56

۹۳۴.تذكرة الخواصّ : حسين عليه السلام ، ندا داد : «اى شَبَث بن رِبْعى ، اى حَجّار بن اَبجَر ، اى قيس بن اشعث، اى زيد بن حرث و اى فلان و فلان! آيا به من نامه ننوشتيد ؟» .
آنان گفتند: ما نمى‏دانيم چه مى‏گويى !
حُرّ بن يزيد يَربوعى ، از بزرگانِ آنان بود كه به حسين عليه السلام گفت: چرا . به خدا سوگند، با تو مكاتبه كرديم،۱ و ما بوديم كه تو را پيش انداختيم . خداوند ، باطل و اهلش را دور گردانَد ! به خدا سوگند ، دنيا را به آخرت ، ترجيح نمى‏دهم .
سپس ، بر سرِ اسبش زد و به درون لشكر حسين عليه السلام آمد. حسين عليه السلام به او خوشامد گفت و فرمود: «به خدا سوگند ، تو در دنيا و آخرت ، آزاده (حُر) هستى !».
سپس حُر ، لشكر ابن سعد را چنين ندا داد : واى بر شما ، اى بى مادران ! شما بوديد كه او را پيش انداختيد و چون نزدتان آمد، او را تسليم كرديد و همچون اسيران شد . آب جارى را از او و خاندانش ، باز داشتيد ؛ آبى را كه يهود و نصارا و مَجوس ، از آن مى‏نوشند و خوكان بيابان ، در آن مى‏غلتند. پس از محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، با خاندان و فرزندانش ، بد كرديد. اكنون كه يارى‏اش نمى‏دهيد و به پيمانى كه با او بسته‏ايد ، وفا نمى‏كنيد ، پس بگذاريد به هر سرزمينى از خدا كه خواست ، برود . آيا شما به خدا ، ايمان نداريد ؟ به پيامبرى جدّش محمّد باور نداريد ؟ به معاد و بازگشت ، يقين نداريد ؟
سپس ، يورش بُرد و چنين خواند :

گردن‏هايتان را با شمشير مى‏زنمبه جانبدارى از بهترين ساكن مِنا و خَيف .
آن گاه ، گروهى از آنان را كُشت . سپس تعدادشان فزونى گرفت تا اين كه بر او غلبه كردند و او را كُشتند .۲

1.از گفتگوى حُر با امام حسين عليه السلام ، روشن مى‏شود كه حُر ، جزو نامه‏نگاران به امام عليه السلام نبوده است ؛ زيرا او از كارگزاران حكومت آن روزگار بوده و جزو هواداران و دعوت كنندگان امام حسين عليه السلام به كوفه نبوده است. از اين رو ، اگر ادّعاى متن را بپذيريم، بايد گفت: پاسخ حُر، به اعتبار مجموع مخاطبان امام عليه السلام و پس از خوددارى آنان از دادنِ پاسخ است .

2.إنَّهُ [أيِ الإِمامَ الحُسَينَ عليه السلام‏] نادى‏ : يا شَبَثَ بنَ رِبعِيٍّ ، ويا حَجّارَ بنَ أبجَرَ ، ويا قَيسَ بنَ الأَشعَثِ ، ويا زَيدَ بنَ الحَرثِ ، ويا فُلانُ ، ويا فُلانُ ! ألَم تَكتُبوا إلَيَّ ؟ فَقالوا : ما نَدري ما تَقولُ . وكانَ الحُرُّ بنُ يَزيدَ اليَربوعِيُّ مِن ساداتِهِم ، فَقالَ لَهُ : بَلى‏ وَاللَّهِ لَقَد كاتَبناكَ ، ونَحنُ الَّذينَ أقدَمناكَ ، فَأَبعَدَ اللَّهُ الباطِلَ وأهلَهُ ، وَاللَّهِ لا أختارُ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ ، ثُمَّ ضَرَبَ رَأسَ فَرَسِهِ ودَخَلَ في عَسكَرِ الحُسَينِ عليه السلام . فَقالَ لَهُ الحُسَينُ عليه السلام : أهلاً بِكَ وسَهلاً ، أنتَ وَاللَّهِ الحُرُّ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ . ثُمَّ ناداهُمُ الحُرُّ : وَيحَكُم لا اُمَّ لَكُم ! أنتُمُ الَّذينَ أقدَمتُموهُ ، فَلَمّا أتاكُم أسلَمتُموهُ ، فَصارَ كَالأَسيرِ ، ومَنَعتُموهُ وأهلَهُ الماءَ الجارِيَ ، الَّذي تَشرَبُ مِنهُ اليَهودُ وَالنَّصارى‏ وَالمَجوسُ ، ويَتَمَرَّغُ فيهِ خَنازيرُ السَّوادِ ، بِئسَ ما خَلَفتُم مُحَمَّداً في أهلِهِ وذُرِّيَّتِهِ ، وإذا لَم تَنصُروهُ وتَفوا لَهُ بِما حَلَفتُم عَلَيهِ ، فَدَعوهُ يَمضي حَيثُ شاءَ مِن بِلادِ اللَّهِ ، أما أنتُم بِاللَّهِ مُؤمِنونَ ؟ وبِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ جَدِّهِ مُصَدِّقونَ ؟ وبِالمَعادِ موقِنونَ ؟ ثُمَّ حَمَلَ وقالَ : أضرِبُ في أعناقِكُم بِالسَّيفِ‏ عَن خَيرِ مَن حَلَّ مِنىً وَالخَيفِ‏ وَقَتَلَ مِنهُم جَماعَةً ، ثُمَّ تَكاثَروا عَلَيهِ فَقَتَلوهُ (تذكرة الخواصّ : ص ۲۵۱) .

صفحه از 58