در منابع از او ياد شده است .
وى ، برده سياهى بود از ياران امام حسين عليه السلام .1 وى ، روز عاشورا خواست تا به ميدان برود ؛ ولى امام عليه السلام از وى خواست كه از اين كار ، منصرف شود ؛ امّا جَون ، ضمن پافشارى براى رفتن به ميدان ، به امام عليه السلام گفت :
وَاللَّهِ إنَّ ريحي لَمُنتِنٌ ، وإنَّ حَسَبي لَلَئيمٌ ، ولَوني لَأَسوَدُ ، فَتَنفَّس عَلَيَّ بِالجَنَّةِ ، فَيَطيبَ ريحي ، ويَشرُفَ حَسَبي ، ويَبيَضَّ وَجهي . لا وَاللَّهِ لا اُفارِقُكُم حَتّى يَختَلِطَ هذَا الدَّمُ الأَسوَدُ مَعَ دِمائِكُم 2 .
به خدا سوگند ، بويى بد ، تبارى پست و رنگى سياه دارم پس بهشت را از من دريغ مَدار تا بويم ، خوش و تبارم ، نيكو و رويم سپيد شود ! نه! به خدا سوگند ، از شما جدا نمىشوم تا اين كه خون سياهم با خون شما ، در آميزد .
سپس به ميدان آمد و با خواندن اين اشعار ، به صف دشمن ، حملهور شد :
فاجران ، چگونه مىبينند شمشير زدن سياهى راكه با شمشير مَشرَفى بُرَنده تيز مىزند ؟
با شمشيرى آخته ، از فرزندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله دفاع مىكنم.3دفاع مىكنم از آنان ، با زبان و دستم.
با اين كارها ، رستگارىِ روز وارد شدن (قيامت) رااز معبود يگانه تنها، اميد دارم؛
زمانى كه شفاعت كنندهاى همانند احمد ، در پيشگاه او نيست .4
اين خدمتگزار راستين آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله نيز جنگيد تا به خيل شهيدان پيوست . در گزارشى متأخّر آمده كه امام عليه السلام ، بر سرِ جنازه او ايستاد و براى او ، اينچنين دعا كرد :
اللَّهُمَّ بَيِّض وَجهَهُ ، وطَيِّب ريحَهُ وَاحشُرهُ مَعَ الأَبرارِ ، وعَرِّف بَينَهُ وبَينَ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ 5 .
خداوندا ! صورت او را نورانى و بويش را خوش گردان و او را با نيكان ، محشور كن و ميان
1.رجال الطوسى : ص ۹۹.
2.ر . ك : ص ۳۵ ح ۹۱۸ .
3.اين بيت ، در مصدر ، اشكالاتى داشت و ما صحيح آن را از متنهاى ديگر ، در اين جا آوردهايم.
4.الفتوح : ج ۵ ص ۱۰۸ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۳ .
5.تسلية المجالس : ج ۲ ص ۲۹۳ ، بحار الأنوار : ج ۴۵ ص ۲۳ . گفتنى است كه مؤلّف تسلية المجالس ، سيّد محمّد بن ابى طالب موسوى كركى ، متوفّاى قرن دهم هجرى است و بدين جهت ، منفردات وى ، قابل استناد نيست .