یاران امام حسین علیه السلام (بخش اول) - صفحه 30

مُظهّر۱ فَقعَسى‏۲ نيز ياد شده ، از ياران خاصّ امام على ، امام حسن و امام حسين عليهم السلام‏۳ بوده است ؛ بلكه به گفته ابن حجر، دوران پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را نيز درك كرده است .۴
وى در دوران حكومت امام على عليه السلام، يكى از اعضاى «سپاه ويژه» ايشان - كه «شُرطَةُ الخَميس» ناميده مى‏شد - ، بوده است .۵
مذاكرات حبيب بن مظاهر با ميثم تمّار و رُشَيد هَجَرى در باره آينده ، نشانه آن است كه آنان، از اصحاب سِرّ امام على عليه السلام ، و برخوردار از كمالات بلند معنوى و علم مَنايا و بلايا (مرگ‏ها و حادثه‏ها) بوده‏اند .۶
وى، در زمره نخستين كسانى بود كه از امام حسين عليه السلام براى آمدن به كوفه، دعوت كردند۷ و پس از ورود مسلم عليه السلام به كوفه و قرائت نامه امام عليه السلام براى مردم كوفه ، پس از عابِس - كه ضمن اظهار ترديد در صداقت مردم كوفه ، سوگند ياد كرد كه شخصاً دعوت امام عليه السلام و نماينده ايشان را مى‏پذيرد و براى رضاى خدا با دشمنان آنان مى‏جنگد تا خدا را ملاقات كند - ، از جا برخاست و گفت :
رَحِمَكَ اللَّهُ ! قَد قَضَيتَ ما في نَفسِكَ بِواجِزٍ مِن قَولِكَ .
خداوند، تو را بيامرزد! آنچه را در نظر داشتى، با سخنى كوتاه، بيان كردى‏ .
سپس گفت:
و أنَا وَ اللَّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، عَلى‏ مِثلِ ما هذا عَلَيهِ۸ .
سوگند به خداوندى كه جز او خدايى نيست، من هم نظرى همچون نظر او دارم‏ .
پس از سخنان اين دو نفر ، بيعت مردم با مُسلم بن عقيل ، آغاز شد .۹ همچنين حبيب ، در بيعت گرفتن از مردم كوفه ، نقشى فعّال داشت .۱۰

1.جمهرة النسب : ص ۱۷۰ ، أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۲ .

2.تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۵۵ ، الإصابة : ج ۲ ص ۱۴۲ .

3.رجال الطوسى : ص ۶۰ و ۹۳ و ۱۰۰ ، الاختصاص : ص ۳ و ۷ و۸ .

4.الإصابة : ج ۲ ص ۱۴۲ .

5.ر . ك : رجال البرقى : ص ۴.

6.ر . ك : ص ۴۹ ح ۹۱۷ .

7.ر . ك : ج ۱ ص ۳۰۴ (بخش چهارم / فصل سوم / نامه كوفيان به امام عليه السلام و دعوت او به قيام).

8.ر . ك : ج ۱ ص ۳۳۶ (بخش چهارم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او) .

9.ر . ك : ج ۱ ص ۳۳۶ (بخش چهارم / فصل چهارم / وارد شدن مسلم به كوفه و بيعت كوفيان با او).

10.الأمالى ، شجرى : ج ۱ ص ۱۷۲ ، الحدائق الورديّة : ج ۱ ص ۱۲۱.

صفحه از 58