۹۳۱.الملهوف : حسين عليه السلام بانگ زد : «آيا فريادرسى نيست كه ما را به خاطر خدا ، يارى كند ؟ آيا مدافعى نيست كه از حرم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله دفاع كند ؟
در اين هنگام ، حُرّ بن يزيد رياحى به سوى عمر بن سعد آمد و به او گفت : آيا تو مىخواهى با اين مرد ، بجنگى ؟!
گفت : آرى . به خدا سوگند ، آرى ؛ چنان جنگى كه پَراندن سرها و قطع دستها ، آسانترين بخش آن باشد .
حُر ، گذشت و جايى كنار يارانش ايستاد و لرزه بر اندامش افتاده بود.
مهاجر بن اوس به او گفت : به خدا سوگند ، كارت مشكوك است. اگر از من مىپرسيدند كه شجاعترينِ كوفيان ، چه كسى است ، از [كنار نامِ] تو نمىگذشتم . پس اين چه چيزى