۹۶۱.أنساب الأشراف : يَسار ، غلام زياد و سالم، غلام ابن زياد ، به ميدان آمدند و ياران حسين عليه السلام را به نبرد تن به تن ، فرا خواندند. عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى گفت : اى ابا عبد اللَّه! خدا ، رحمتت كند ! به من اجازه بده براى مبارزه با آن دو به ميدان بروم .
 پس مردى گندمگون ، قدبلند ، با دستانى سِتَبر و چهارشانه (عبد اللَّه) ، به ميدان آمد و بر آن دو ، يورش بُرد و هر دو را كُشت ، در حالى كه مىگفت :
اگر مرا نمىشناسيد، من پسر كَلْبمخاندانم ميان كُلَيب مرا بس باشند، بس !
من ، مردى نيرومند و خويش و قوم دار هستمو به گاه سختى، ناتوان نيستم .
من به تو قول مىدهم - اى امّ وَهْب -كه با نيزه و شمشير ، بر آنان ، ضربه مىزنم ؛
ضربه جوانِ مؤمن به خداوند .
 همسرش ، نزد او آمد و گفت: پدر و مادرم ، فدايت باد ! به دفاع از حسين، فرزند محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، نبرد كن .
 عبد اللَّه نيز پيش آمد و او را به سوى زنان ، باز گردانْد ... .
 شمر ، به جناح چپ [ لشكر حسين عليه السلام ] حمله كرد ؛ ولى آنان در برابرش ايستادگى و با او زد و خورد كردند. او يارانش را صدا كرد و از هر سو به حسين عليه السلام و يارانش ، يورش بُرد . عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى ، كشته شد و همسرش بر بالاى سرش مىگريست كه شمر ، به يكى از غلامانش به نام رستم، فرمان داد و او نيز با عمود، بر سرِ آن زن زد و سرش را شكست كه همان جا در گذشت.۱
                         
                        
                            1.خَرَجَ يَسارٌ مَولى زِيادٍ وسالِمٌ مَولَى ابنِ زِيادٍ فَدَعَوا إلَى المُبارَزَةِ ، فَقالَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ الكَلبِيُّ : أبا عَبدِ اللَّهِ - رَحِمَكَ اللَّهُ - ائذَن لي أخرُج إلَيهِما ، فَخَرَجَ رَجُلٌ آدَمُ طُوالٌ شَديدُ السّاعِدَينِ بَعيدُ ما بَينَ المَنكِبَينِ ، فَشَدَّ عَلَيهِما فَقَتَلَهُما ، وهُوَ يَقولُ :
 إن تُنكِروني فَأَنَا ابنُ كَلبِ
حَسبي بَيتي في كُلَيبٍ حَسبيإنِّي امرُؤٌ ذو مِرَّةٍ وعَصبِ
ولَستُ بِالخَوّارِ عِندَ النَّكبِإنّي زَعيمٌ لَكِ اُمَّ وَهبِ
بِالطَّعنِ فيهِم مُقدِماً وَالضَّربِضَربِ غُلامٍ مُؤمِنٍ بِالرَّبِ
 فَأَقبَلَت إلَيهِ امرَأَتُهُ فَقالَت : قاتِل بِأَبي أنتَ واُمّي عَنِ الحُسَينِ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله . فَأَقبَلَ يَرُدُّها نَحوَ النِّساءِ ... .
 وحَمَلَ شِمرٌ فِي المَيسَرَةِ فَثَبَتوا لَهُ وطاعَنوهُ ، ونادى أصحابَهُ فَحَمَلَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام وأصحابِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، وقُتِلَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ الكَلبِيُّ ، فَجَعَلَتِ امرَأَتُهُ تَبكي عِندَ رَأسِهِ ، فَأَمَرَ شِمرٌ غُلاماً لَهُ يُقالُ لَهُ رُستَمُ ، فَضَرَبَ رَأسَها بِعَمودٍ حَتّى شَدَخَهُ فَماتَت مَكانَها (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۹۸ - ۴۰۱) .