یاران امام حسین علیه السلام (بخش دوم) - صفحه 19

اى ابا عبد اللَّه ! چيزى عزيزتر از جانم براى جلوگيرى از كشته شدن تو و ستم بر تو ، ندارم. پس بِدرود !۱
هنگامى كه سپاه دشمن از دلاورى‏هاى او به ستوه آمد ، عمر بن سعد ، دستور داد كه از هر سو با سنگ به او حمله كنند . عابِس ، با ديدن اين صحنه ، چنان به وجد آمد كه كلاهْ‏خودِ خود را از سر برداشت و زره از تن به در كرد و بدون كلاهْ‏خود و زره ، از سنگ‏باران دشمن ، استقبال كرد .
راوى، در بيان شجاعت او مى‏گويد :
رَأَيتُ رَأسَهُ في أيدي رِجالٍ ذَوي عُدَّةٍ ، هذا يَقولُ : أنَا قَتَلتُهُ ، وهذا يَقولُ : أنَا قَتَلتُهُ ، فَأَتَوا عُمَرَ بنَ سَعدٍ فَقالَ : لا تَختَصِموا ، هذا لَم يَقتُلهُ سِنانٌ واحِدٌ .
پس از شهادت عابِس ، سرش در دست عدّه‏اى بود كه هر يك از آنها مدّعى بودند او را كشته‏اند . وقتى دعواى خويش را نزد عمر بن سعد بُردند ، گفت : دعوا نكنيد . او را يك نفر ، نكشته است۲ .
در «زيارت رجبيّه»۳ و «زيارت ناحيه مقدّسه» ، آمده است :
السَّلامُ عَلى‏ عابِسِ بنِ شَبيبٍ الشّاكِرِيِّ .
سلام بر عابِس بن شَبيب شاكرى !۴

۹۵۷.أنساب الأشراف : گفته‏اند: هنگامى كه باقى‏مانده ياران حسين عليه السلام ديدند كه نمى‏توانند خود حسين عليه السلام را از دسترس دشمن ، دور نگاه دارند، براى شهادت، به رقابت پرداختند و پيش روىِ حسين عليه السلام به جنگ پرداختند تا كشته شوند .
عابِس بن ابى شَبيب ، آمد و گفت: اى ابا عبد اللَّه ! به خدا سوگند، نمى‏توانم قتل و ستم را با چيزى عزيزتر از جانم ، از تو دور كنم . پس خدا حافظ !
سپس با شمشيرش به نبرد پرداخت و مردم ، به سبب شجاعتش [ از او ]مى‏گريختند . سپس از همه سو به او هجوم آوردند تا به شهادت رسيد .۵

1.ر . ك : ص ۸۵ ح ۹۵۷ .

2.ر . ك : ص ۸۶ ح ۹۵۸ .

3.ر . ك : دانش‏نامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۱۲۰ ح ۳۲۸۰ (زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب) .

4.ر . ك : ص ۹۱۶ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .

5.قالوا : فَلَمّا رَأى‏ بَقِيَّةُ أصحابِ الحُسَينِ عليه السلام أنَّهُم لا يَقدِرونَ عَلى‏ أن يَمتَنِعوا ولا يَمنَعوا حُسَيناً عليه السلام ، تَنافَسوا في أن يُقتَلوا ، فَجَعَلوا يُقاتِلونَ بَينَ يَدَيهِ حَتّى‏ يُقتَلوا . وجاءَ عابِسُ بنُ أبي شَبيبٍ فَقالَ : يا أبا عَبدِ اللَّهِ ، وَاللَّهِ ما أقدِرُ عَلى‏ أن أدفَعَ عَنكَ القَتلَ وَالضَّيمَ بِشَي‏ءٍ أعَزَّ عَلَيَّ مِن نَفسي ، فَعَلَيكَ السَّلامُ ! وقاتَلَ بِسَيفِهِ ، فَتَحاماهُ النّاسُ لِشَجاعَتِهِ ، ثُمَّ عَطَفوا عَلَيهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، فَقُتِلَ (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۴) .

صفحه از 58