یاران امام حسین علیه السلام (بخش دوم) - صفحه 26

۹۶۱.أنساب الأشراف : يَسار ، غلام زياد و سالم، غلام ابن زياد ، به ميدان آمدند و ياران حسين عليه السلام را به نبرد تن به تن ، فرا خواندند. عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى گفت : اى ابا عبد اللَّه! خدا ، رحمتت كند ! به من اجازه بده براى مبارزه با آن دو به ميدان بروم .
پس مردى گندمگون ، قدبلند ، با دستانى سِتَبر و چهارشانه (عبد اللَّه) ، به ميدان آمد و بر آن دو ، يورش بُرد و هر دو را كُشت ، در حالى كه مى‏گفت :

اگر مرا نمى‏شناسيد، من پسر كَلْبم‏خاندانم ميان كُلَيب مرا بس باشند، بس !
من ، مردى نيرومند و خويش و قوم دار هستم‏و به گاه سختى، ناتوان نيستم .
من به تو قول مى‏دهم - اى امّ وَهْب -كه با نيزه و شمشير ، بر آنان ، ضربه مى‏زنم ؛
ضربه جوانِ مؤمن به خداوند .
همسرش ، نزد او آمد و گفت: پدر و مادرم ، فدايت باد ! به دفاع از حسين، فرزند محمّد صلى اللَّه عليه و آله ، نبرد كن .
عبد اللَّه نيز پيش آمد و او را به سوى زنان ، باز گردانْد ... .
شمر ، به جناح چپ [ لشكر حسين عليه السلام ] حمله كرد ؛ ولى آنان در برابرش ايستادگى و با او زد و خورد كردند. او يارانش را صدا كرد و از هر سو به حسين عليه السلام و يارانش ، يورش بُرد . عبد اللَّه بن عُمَير كَلْبى ، كشته شد و همسرش بر بالاى سرش مى‏گريست كه شمر ، به يكى از غلامانش به نام رستم، فرمان داد و او نيز با عمود، بر سرِ آن زن زد و سرش را شكست كه همان جا در گذشت.۱

1.خَرَجَ يَسارٌ مَولى‏ زِيادٍ وسالِمٌ مَولَى ابنِ زِيادٍ فَدَعَوا إلَى المُبارَزَةِ ، فَقالَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ الكَلبِيُّ : أبا عَبدِ اللَّهِ - رَحِمَكَ اللَّهُ - ائذَن لي أخرُج إلَيهِما ، فَخَرَجَ رَجُلٌ آدَمُ طُوالٌ شَديدُ السّاعِدَينِ بَعيدُ ما بَينَ المَنكِبَينِ ، فَشَدَّ عَلَيهِما فَقَتَلَهُما ، وهُوَ يَقولُ : إن تُنكِروني فَأَنَا ابنُ كَلبِ‏ حَسبي بَيتي في كُلَيبٍ حَسبي‏إنِّي امرُؤٌ ذو مِرَّةٍ وعَصبِ‏ ولَستُ بِالخَوّارِ عِندَ النَّكبِ‏إنّي زَعيمٌ لَكِ اُمَّ وَهبِ‏ بِالطَّعنِ فيهِم مُقدِماً وَالضَّربِ‏ضَربِ غُلامٍ مُؤمِنٍ بِالرَّبِ‏ فَأَقبَلَت إلَيهِ امرَأَتُهُ فَقالَت : قاتِل بِأَبي أنتَ واُمّي عَنِ الحُسَينِ ذُرِّيَّةِ مُحَمَّدٍ صلى اللَّه عليه و آله . فَأَقبَلَ يَرُدُّها نَحوَ النِّساءِ ... . وحَمَلَ شِمرٌ فِي المَيسَرَةِ فَثَبَتوا لَهُ وطاعَنوهُ ، ونادى‏ أصحابَهُ فَحَمَلَ عَلَى الحُسَينِ عليه السلام وأصحابِهِ مِن كُلِّ جانِبٍ ، وقُتِلَ عَبدُ اللَّهِ بنُ عُمَيرٍ الكَلبِيُّ ، فَجَعَلَتِ امرَأَتُهُ تَبكي عِندَ رَأسِهِ ، فَأَمَرَ شِمرٌ غُلاماً لَهُ يُقالُ لَهُ رُستَمُ ، فَضَرَبَ رَأسَها بِعَمودٍ حَتّى‏ شَدَخَهُ فَماتَت مَكانَها (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۳۹۸ - ۴۰۱) .

صفحه از 58