بر پايه نقل طبرى ، وى روز عاشورا و در آغاز جنگ ، همراه با غلام خود و جابر بن حارث۱ و مُجَمِّع بن عبد اللَّه ، به صف دشمن ، حملهور شدند . سپاه دشمن ، آنها را محاصره كردند و ارتباط آنها را با لشكر امام عليه السلام ، قطع نمودند ؛ امّا با يارى عبّاس عليه السلام ، از محاصره خارج شدند ، در حالى كه مجروح شده بودند . دشمن ، دوباره به آنها نزديك شدند و همگى را يكجا كُشتند .۲
ليكن به گزارش سيّد ابن طاووس ،۳ عمرو بن خالد ، روز عاشورا به امام عليه السلام گفت :
فدايت گردم ! من تلاش كردم كه به يارانم بپيوندم و دوست نداشتم كه عقب بيفتم و ببينم كه تو يكّه و تنها ، در ميان خويشانت ، كُشته افتاده باشى .
امام عليه السلام در پاسخ وى فرمود :
تَقَدَّم فَإِنّا لاحِقونَ بِكَ عَن ساعَةٍ .
پيش برو ! ما هم ساعاتى ديگر ، به تو مىپيونديم .
عمرو ، به ميدان شتافت و آن قدر جنگيد تا به صف شهيدان پيوست .۴
در «زيارت ناحيه مقدّسه» ، نام عمر بن خالد و غلامش ، بدين سان آمده است :
السَّلامُ عَلى عُمَرَ بنِ خالِدٍ الصَّيداوِيِّ ، السَّلامُ عَلى سَعيدٍ مَولاهُ۵ .
سلام بر عُمَر بن خالد صَيداوى ! سلام بر سعيد ، غلام او !
در «زيارت رجبيّه» ، نام او عمرو بن خلف ، ضبط شده است .۶
۹۶۸.تاريخ الطبرى- به نقل از فُضَيل بن خديج كِنْدى -: و امّا عمر بن خالد صَيداوى، جابر بن حارث سَلمانى، سعد، غلامِ عمر بن خالد و مُجَمِّع بن عبد اللَّه عائِذى ، در آغاز جنگ، به نبرد پرداختند و با شمشيرهايشان ، به سوى لشكر ابن زياد ، هجوم بُردند . چون آنها به ميان لشكر دشمن فرو رفتند ، گِردشان را گرفتند و آنان را محاصره كرده ، از ديگر يارانشان جدا كردند ؛ امّا عبّاس بن على عليه السلام ، بر دشمن يورش بُرد و نجاتشان داد و آنان ، زخمى و خونين ، [ از حلقه محاصره دشمن ]بيرون آمدند . هنگامى كه دشمن به آنها نزديك شد، با شمشيرهايشان ، حمله كردند و در همان
1.ر . ك : ص ۳۱ (فصل سوم / جنادة بن حارث و فرزندش عمرو) .
2.ر . ك : ح ۹۶۸ .
3.در اين نقل ، نامى از غلام وى نيست. البتّه احتمال جمع بين اين دو قول وجود دارد .
4.ر . ك : ص ۱۰۰ ح ۹۶۹.
5.ر . ك : ص ۹۱۵ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال) .
6.ر . ك : دانشنامه امام حسين عليه السلام : ج ۱۲ ص ۱۲۰ ح ۳۲۸۰ (زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب) .