داشت ، در سپاه عمر بن سعد!۱
امام عليه السلام ، عمرو بن قَرَظه را به سوى عمر بن سعد فرستاد كه [بگويد]: «امشب ، ميان دو لشكر ، با من ديدار كن».۲
عمرو، هنگام نبرد ، عاشقانه با دشمن جنگيد . سيّد ابن طاووس ، نبرد او را چنين توصيف مىكند :
او به سانِ مشتاقان به پاداش ، جنگيد و در خدمت به فرمانرواى آسمان (حسين عليه السلام) ، بسيار كوشيد تا اين كه تعداد فراوانى از گروه ابن زياد را كُشت و ميان درستكارى و جهاد ، جمع كرد . تيرى به سوى امام حسين عليه السلام نمىآمد ، جز اين كه او دستش را جلوى آن مىگرفت ، و شمشيرى كشيده نمىشد ، مگر اين كه با قلبش ، با آن رويارويى مىكرد ، و هيچ بدىاى به حسين عليه السلام نمىرسيد ، تا آن گاه كه او با پذيرش زخمهايى ، زمينگير شد .
او در آخرين ديدارش با امام عليه السلام ، در حالى كه به شدّتْ زخمى شده بود ، به ايشان گفت : [ به پيمانم ] وفا كردم ؟
امام عليه السلام پاسخ داد :
نَعَم ، أنتَ أمامي فِي الجَنَّةِ ، فَاقرَأ رَسولَ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله عَنِّي السَّلامَ وأعلِمهُ أنّي فِي الأَثَرِ .
آرى . تو در بهشت ، پيشِ روى من هستى . به پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله ، از جانب من ، سلام برسان و به ايشان بگو كه من هم در پى [ تو ]مىآيم .
سپس عمرو بن قَرظَه ، جنگيد تا به شهادت رسيد .۳ امّا فرزند ديگر قَرَظه ، يعنى على بن قَرَظه - كه نقطه مقابل عمرو بود - ، وقتى ديد كه برادرش كشته شد ، فرياد زد : اى حسين ! اى دروغگو ، پسر دروغگو ! برادرم را گمراه ساختى و فريفتى تا اين كه او را به كُشتن دادى .
امام عليه السلام فرمود :
إنَّ اللَّهَ لَم يُضِلَّ أخاكَ ، ولكِنَّهُ هَدى أخاكَ وأضَلَّكَ .
خداوند ، برادرت را گمراه نكرد ؛ بلكه برادرت را هدايت ساخت و تو را گمراه كرد .
على بن قَرَظه ، در نهايت بىشرمى گفت :
قَتَلَنِيَ اللَّهُ إن لَم أقتُلكَ أو أموتَ دونَكَ .
خدا مرا بكُشد ، اگر تو را نكُشم يا در راه كشتن تو نميرم !
1.ر . ك : ص ۱۰۲ ح ۹۷۰ .
2.ر. ك: ج ۱ ص ۷۳۵ (فصل يكم / ديدار امام عليه السلام و ابن سعد ميان دو لشكر).
3.ر . ك : ص ۱۰۳ ح ۹۷۱ .