كسانى كه آنها را به بوزينه و خوك ، تبديل كرد !» .
در «زيارت ناحيه مقدّسه» مىخوانيم :
السَّلامُ عَلى زُهَيرِ بنِ القَينِ البَجَلِيِّ ، القائِلِ لِلحُسَينِ وقَد أذِنَ لَهُ فِي الاِنصِرافِ : «لا وَاللَّهِ لا يَكونُ ذلِكَ أبَداً ، أترُكُ ابنَ رَسولِ اللَّهِ أسيراً في يَدِ الأَعداءِ وأنجو! لا أرانِيَ اللَّهُ ذلِكَ اليَومَ 1 .
سلام بر زُهَير بن قَين بَجَلى كه وقتى حسين عليه السلام به او اجازه داد كه برود ، گفت : نه . به خدا سوگند ، چنين چيزى ، هرگز اتّفاق نمىافتد كه پسر پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله را در دست دشمنان ، رها كنم و خودم را نجات دهم . خدا ، چنين روزى را نياورد !
نام او در «زيارت رجبيّه»2 نيز آمده است .
گفتنى است آنچه در كتاب مجالس المواعظ آمده كه زُهَير ، در كودكى با امام حسين عليه السلام بازى مىكرده است و خاكِ جاى پاى او را بوسيده و بدين جهت ، مورد ملاطفت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله قرار گرفته است ، در منابع معتبر نيامده و بررسى زندگى زُهَير نيز قرينه عدم صحّت اين گزارش است .3 اين ماجرا ، در كتاب المنتخب طُرَيحى ، مفصّلتر آمده ؛ ولى نام كودك ، بيان نشده است4 و در افواه نيز ، معمولاً نام آن كودك ، حبيب بن مُظاهر گفته مىشود ؛ ولى به هر حال ، اصل ماجرا و نام كودك ، مدرك معتبرى ندارد .
۹۴۰.الأمالى ، صدوق- به نقل از عبد اللَّه بن منصور ، از امام صادق ، از پدرش امام باقر ، از جدّش امام زين العابدين عليهم السلام -: زُهَير بن قَين بَجَلى به ميدان آمد، در حالى كه به حسين عليه السلام ، چنين خطاب مىكرد :
امروز ، جدّت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله را مىبينيمو نيز حسن و على مرتضى را .
آن گاه ، نوزده تن از آنان را كُشت و سپس به زمين افتاد، در حالى كه مىگفت:
من ، زُهَير هستم ، پسر قَينشما را با شمشير ، از حسين ، مىرانم .۵
1.ر . ك : ص ۹۱۵ ح ۲۱۱۰ (زيارت دوم، به روايت الإقبال).
2.ر . ك : دانشنامه امام حسين عليه السلام: ج ۱۲ ص ۱۱۸ (بخش سيزدهم / فصل دوازدهم / زيارت امام عليه السلام در اوّل رجب) .
3.متن گزارش ياد شده ، چنين است : «مىگويند : اين زُهَير ، آن طفلى است كه پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله به راهى مىگذشت . او را ديد [كه] بازى مىكند . حضرت ، او را گرفت و بوسيد و ملاطفت كرد . اصحاب ، عرض كردند : اين كيست ؟ حضرت فرمودند : اين طفل ، حسين را خيلى دوست مىدارد . يك روز ديدم با حسين ، بازى مىكرد و خاكِ زير قدم او را بر مىداشت و مىبوسيد . جبرائيل عليه السلام به من خبر داده است كه در كربلا ، او را يارى مىكند» (مجالس المواعظ : ص ۵۹) .
4.المنتخب ، طريحى : ص ۱۹۶ .
5.بَرَزَ ... زُهَيرُ بنُ القَينِ البَجَلِيُّ ، وهُوَ يَقولُ مُخاطِباً لِلحُسَينِ عليه السلام :
اليَومَ نَلقى جَدَّكَ النَّبِيّا
وحَسَناً وَالمُرتَضى عَلِيّا
فَقَتَلَ مِنهُم تِسعَةَ عَشَرَ رَجُلاً ، ثُمَّ صُرِعَ وهُوَ يَقولُ :
أنَا زُهَيرٌ وأنَا ابنُ القَينِ
أذُبُّكُم بِالسَّيفِ عَن حُسَينِ(الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۴ ح ۲۳۹ ، روضة الواعظين : ص ۲۰۶ بدون نسبت دادن به اهل بيت عليهم السلام) .