یاران امام حسین علیه السلام (بخش دوم) - صفحه 46

مردى از بنى قَطيعه ، به سوى او بيرون آمد و به نافع گفت: من بر دين عثمانم .
نافع گفت: پس در اين صورت، بر دين شيطانى !
آن گاه ، به او يورش بُرد و او را كُشت . نافع و مسلم ، در جناح راست لشكر عمر بن سعد ، جولان مى‏دادند .۱

۹۷۹.أنساب الأشراف : نافع بن هِلال ، تيرهايش را نشاندار كرده بود . آنها را پرتاب مى‏كرد و مى‏گفت:

تيرهايى با سوفارِ۲نشاندار ، پرتاب مى‏كنم‏و ترس از آن ، براى جان سودى ندارد .
نافع ، دوازده تن از ياران عمر بن سعد را كُشت و سپس ، بازويش شكست و اسير شد . شِمر ، او را گردن زد .۳

۹۸۰.تاريخ الطبرى- به نقل از محمّد بن قيس -: نافع بن هِلال جَمَلى ، نام خود را بر سوفار تيرهايش نوشته بود و با همان نشان‏ها ، آنها را پرتاب مى‏كرد و مى‏گفت: من ، جَمَلى‏ام . بر دين على‏ام .
آن گاه ، دوازده تن از ياران عمر بن سعد را افزون بر زخمى‏ها، از پاى در آورد.
آن قدر به او ضربه زدند تا بازوهايش شكست و اسير شد. شمر بن ذى الجوشن ، به همراه يارانش ، او را گرفت و به سوى عمر بن سعد بُرد . عمر بن سعد به او گفت: واى بر تو ، اى نافع ! چه چيز ، تو را وادار كرد كه اين كار را با خود بكنى ؟
نافع گفت: پروردگارم مى‏داند كه مقصودم ، چه بوده است.
آن گاه ، در حالى كه خون وى بر محاسنش جارى بود ، مى‏گفت: به خدا سوگند ، دوازده تن از شما را ، افزون بر زخمى‏ها ، كُشته‏ام و خود را بر تلاشم ، سرزنش نمى‏كنم ؛ و اگر برايم دست و

1.ثُمَّ تابَعَهُ [مُسلِمَ بنَ عَوسَجَةَ] نافِعُ بنُ هِلالٍ الجَمَلِيُّ وهُوَ يَقولُ : أنَا عَلى‏ دينِ عَلِيٍ‏ اِبنُ هِلالٍ الجَمَلِيُ‏أضرِبُكُم بِمُنصَلي‏ تَحتَ عَجاجِ القَسطَلِ‏ فَخَرَجَ لِنافِعٍ رَجُلٌ مِن بَني قَطيعَةَ ، فَقالَ لِنافِعٍ : أنَا عَلى‏ دينِ عُثمانَ . فَقالَ نافِعٌ : إذَن أنتَ عَلى‏ دينِ الشَّيطانِ . وحَمَلَ عَلَيهِ فَقَتَلَهُ ؛ فَأَخَذَ نافِعٌ ومُسلِمٌ يَجولانِ في مَيمَنَةِ ابنِ سَعدٍ (مقتل الحسين عليه السلام ، خوارزمى : ج ۲ ص ۱۴) .

2.سوفار، دهانه انتهايىِ تير است كه چلّه كمان را در آن، بند مى‏كنند (ر.ك: لغت‏نامه دهخدا) .

3.كانَ نافِعُ بنُ هِلالٍ قَد سَوَّمَ نَبلَهُ ؛ أي أعلَمَها ، فَكانَ يَرمي بِها ويَقولُ : أرمي بِها مُعلَّماً أفواقُها وَالنَّفسُ لا يَنفَعُها إشفاقُها فَقَتَلَ اثنَي عَشَرَ رَجُلاً مِن أصحابِ عُمَرَ بنِ سَعدٍ ، ثُمَّ كُسِرَت عَضُدُهُ واُخِذَ أسيراً ، فَضَرَبَ شِمرٌ عُنُقَهُ (أنساب الأشراف : ج ۳ ص ۴۰۴ ؛ الأمالى ، صدوق : ص ۲۲۵ ح ۲۳۹) .

صفحه از 58