مادر گفت: نه . راضى نمىشوم تا آن كه در ركاب حسين عليه السلام ، كُشته شوى .
همسرش نيز گفت: تو را به خدا سوگند مىدهم كه مرا به [ مرگ ] خودت ، سوگوار مكن .
امّا مادرش به او گفت : پسر عزيزم ! سخنش را نشنيده بگير و باز گرد و پيشِ روى فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا به شفاعت جدّش در روز قيامت ، نائل شوى.
وَهْب نيز باز گشت و جنگيد تا دستانش قطع شد . همسرش ، عمود خيمهاى را برداشت و به سوى او پيش رفت، در حالى كه مىگفت: پدر و مادرم ، فدايت باد ! در دفاع از پاكانِ حرم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بجنگ .
وَهْب ، جلو آمد تا او را به سوى زنان بازگردانَد ؛ امّا همسرش ، لباس او را گرفت و گفت: باز نمىگردم تا اين كه همراه تو بميرم .
امام حسين عليه السلام فرمود : «پاداش خير ، نصيب شما خانواده باد ! به سوى زنان ، باز گرد ، خدا ، رحمتت كند !» .
او نيز به سوى آنها باز گشت ، و كَلْبى نيز پيوسته مىجنگيد تا كشته شد . رضوان الهى بر او باد !۱
۹۸۵.المناقب ، ابن شهرآشوب : وَهْب بن عبد اللَّه كَلْبى به ميدان آمد ، در حالى كه چنين رَجَز مىخواند:
اگر مرا نمىشناسيد ، من فرزند كَلْبمبه زودى ، مرا و ضربههايم را خواهيم ديد
و نيز يورش و هجوم مرا در جنگانتقام خود را پس از انتقام گرفتن همراهانم خواهم گرفت .
و سختىها را يك به يك ، عقب مىرانمجولان من در ميدان نبرد ، بازى نخواهد بود .
1.خَرَجَ وَهبُ بنُ حُبابٍ الكَلبِيُّ فَأَحسَنَ فِي الجِلادِ وبالَغَ فِي الجِهادِ ، وكانَ مَعَهُ زَوجَتُهُ ووالِدَتُهُ ، فَرَجَعَ إلَيهِما وقالَ : يا اُمّاه ، أرَضيتِ أم لا ؟
فَقالَت : لا ما رَضيتُ حَتّى تُقتَلَ بَينَ يَدَيِ الحُسَينِ عليه السلام ، وقالَتِ امرَأَتُهُ : بِاللَّهِ عَلَيكَ لا تَفجَعني في نَفسِكَ .
فَقالَت لَهُ اُمُّهُ : يا بُنَيَّ! اعزُب عَن قَولِها ، وَارجِع فَقاتِل بَينَ يَدَيِ ابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ تَنَل شَفاعَةَ جَدِّهِ يَومَ القِيامَةِ . فَرَجَعَ ولَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى قُطِعَت يَداهُ ، فَأَخَذَتِ امرَأَتُهُ عَموداً فَأَقبَلَت نَحوَهُ وهِيَ تَقولُ : فِداكَ أبي واُمّي قاتِل دونَ الطَّيِّبينَ حَرَمِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَأَقبَلَ لِيَرُدَّها إلَى النِّساءِ فَأَخَذَت بِثَوبِهِ وقالَت : لَن أعودَ دونَ أن أموتَ مَعَكَ .
فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : جُزِيتُم مِن أهلِ بَيتٍ خَيراً ، ارجِعي إلَى النِّساءِ يَرحَمُكِ اللَّهِ ، فَانصَرَفَت إلَيهِنَّ ، ولَم يَزَلِ الكَلبِيُّ يُقاتِلُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللَّه عَلَيهِ (الملهوف : ص ۱۶۱ ، مثير الأحزان : ص ۶۲) .