یاران امام حسین علیه السلام (بخش دوم) - صفحه 50

مادر گفت: نه . راضى نمى‏شوم تا آن كه در ركاب حسين عليه السلام ، كُشته شوى .
همسرش نيز گفت: تو را به خدا سوگند مى‏دهم كه مرا به [ مرگ ] خودت ، سوگوار مكن .
امّا مادرش به او گفت : پسر عزيزم ! سخنش را نشنيده بگير و باز گرد و پيشِ روى فرزند دختر پيامبرت بجنگ تا به شفاعت جدّش در روز قيامت ، نائل شوى.
وَهْب نيز باز گشت و جنگيد تا دستانش قطع شد . همسرش ، عمود خيمه‏اى را برداشت و به سوى او پيش رفت، در حالى كه مى‏گفت: پدر و مادرم ، فدايت باد ! در دفاع از پاكانِ حرم پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله بجنگ .
وَهْب ، جلو آمد تا او را به سوى زنان بازگردانَد ؛ امّا همسرش ، لباس او را گرفت و گفت: باز نمى‏گردم تا اين كه همراه تو بميرم .
امام حسين عليه السلام فرمود : «پاداش خير ، نصيب شما خانواده باد ! به سوى زنان ، باز گرد ، خدا ، رحمتت كند !» .
او نيز به سوى آنها باز گشت ، و كَلْبى نيز پيوسته مى‏جنگيد تا كشته شد . رضوان الهى بر او باد !۱

۹۸۵.المناقب ، ابن شهرآشوب : وَهْب بن عبد اللَّه كَلْبى به ميدان آمد ، در حالى كه چنين رَجَز مى‏خواند:

اگر مرا نمى‏شناسيد ، من فرزند كَلْبم‏به زودى ، مرا و ضربه‏هايم را خواهيم ديد
و نيز يورش و هجوم مرا در جنگ‏انتقام خود را پس از انتقام گرفتن همراهانم خواهم گرفت .
و سختى‏ها را يك به يك ، عقب مى‏رانم‏جولان من در ميدان نبرد ، بازى نخواهد بود .

1.خَرَجَ وَهبُ بنُ حُبابٍ الكَلبِيُّ فَأَحسَنَ فِي الجِلادِ وبالَغَ فِي الجِهادِ ، وكانَ مَعَهُ زَوجَتُهُ ووالِدَتُهُ ، فَرَجَعَ إلَيهِما وقالَ : يا اُمّاه ، أرَضيتِ أم لا ؟ فَقالَت : لا ما رَضيتُ حَتّى‏ تُقتَلَ بَينَ يَدَيِ الحُسَينِ عليه السلام ، وقالَتِ امرَأَتُهُ : بِاللَّهِ عَلَيكَ لا تَفجَعني في نَفسِكَ . فَقالَت لَهُ اُمُّهُ : يا بُنَيَّ! اعزُب عَن قَولِها ، وَارجِع فَقاتِل بَينَ يَدَيِ ابنِ بِنتِ نَبِيِّكَ تَنَل شَفاعَةَ جَدِّهِ يَومَ القِيامَةِ . فَرَجَعَ ولَم يَزَل يُقاتِلُ حَتّى‏ قُطِعَت يَداهُ ، فَأَخَذَتِ امرَأَتُهُ عَموداً فَأَقبَلَت نَحوَهُ وهِيَ تَقولُ : فِداكَ أبي واُمّي قاتِل دونَ الطَّيِّبينَ حَرَمِ رَسولِ اللَّهِ صلى اللَّه عليه و آله ، فَأَقبَلَ لِيَرُدَّها إلَى النِّساءِ فَأَخَذَت بِثَوبِهِ وقالَت : لَن أعودَ دونَ أن أموتَ مَعَكَ . فَقالَ الحُسَينُ عليه السلام : جُزِيتُم مِن أهلِ بَيتٍ خَيراً ، ارجِعي إلَى النِّساءِ يَرحَمُكِ اللَّهِ ، فَانصَرَفَت إلَيهِنَّ ، ولَم يَزَلِ الكَلبِيُّ يُقاتِلُ حَتّى‏ قُتِلَ رِضوانُ اللَّه عَلَيهِ (الملهوف : ص ۱۶۱ ، مثير الأحزان : ص ۶۲) .

صفحه از 58